:بررسی رابطه بین هوش هیجانی با اعتماد سازمانی در مدیران دبیرستان های شهر کرمانشاه

جدول ۳-۲ ضریب آلفای کرونباخ مؤلفه های پرسشنامه هوش هیجانی ۷۳

جدول ۳-۳ ضریب آلفای کرونباخ محاسبه شده برای پرسشنامه ها ۷۳

جدول ۴-۱ توزیع فراوانی نمونه بر حسب جنسیت.۷۶

جدول ۴-۲ توزیع فراوانی نمونه بر حسب تحصیلات .۷۷

جدول ۴-۳ آمار توصیفی میزان خودکارامدی مدیران ۷۸

جدول ۴-۴ آمار توصیفی میزان اعتماد سازمانی مدیران.۷۸

جدول ۴-۵ آزمون همبستگی میان هوش هیجانی با اعتماد سازمانی مدیران۷۹

جدول ۴-۶ آزمون همبستگی میان خودآگاهی با اعتماد سازمانی مدیران .۷۹

جدول ۴-۷ آزمون همبستگی میان خودکنترلی با اعتماد سازمانی مدیران .۸۰

جدول ۴-۸ آزمون همبستگی میان همدلی با اعتماد سازمانی مدیران .۸۰

جدول ۴-۹ آزمون همبستگی میان مهارتهای اجتماعی با اعتماد سازمانی مدیران ۸۱

 

فهرست منابع

منابع داخلی .۸۹

منابع خارجی۹۰

 

ضمائم

پرسشنامه هوش هیجانی.۹۲

پرسشنامه اعتماد سازمانی۹۵

چکیده به زبان انگلیسی۹۶

 

فصل اول

 

کلیات پژوهش

 

۱-۱ مقدمه

هیجان ها همیشه مورد توجه انسان بوده است، زیرا در هر تلاش و در هر اقدام مهم بشری، به طریقی نقش دارند.  (لیا و همکاران، ۲۰۰۳). عبارت هوش هیجانی  ابتدا در سال ۱۹۸۵ توسط وین پین[۱] مطرح و توسط دانیل گلمن[۲] در سال ۱۹۹۵ محبوبیت یافت. سالووی ۱۹۹۰ هوش هیجانی را نوعی پردازش اطلاعات هیجانی شامل ارزیابی دقیق هیجانات در خود و دیگران، ابراز مناسب هیجان و تنظیم انطباقی هیجان به نحوی که زیستن را ارتقا بخشد، تعریف می کند. شکل گیری اجزای هوش هیجانی ، ابتدا در سال های اولیه زندگی کودک انجام می گیرد اگر چه شکل گیری این ظرفیت ها در خلال سال های مدرسه نیز ادامه پیدا می کند ، توانایی هایی هیجانی ای که کودکان بعدها در زندگی کسب می کنند بر پایه این آموخته های سال های اول قرار دارد و این توانایی ها مبنای احساسی تمام یادگیری هاست. در مورد اینکه می توان هوش هیجانی را افزایش داد یا خیر، نظرات مختلفی وجود دارد ولی آنچه به صراحت می توان برآن تاکید کرد این است که حتی اگر نتوان هوش هیجانی افراد را تغییر داد، شاید بتوان به افراد، مهارتهای هیجانی را آموزش داد و به معلومات آنها در این زمینه افزود. مایر معتقد است: هوش هیجانی یک نوع ظرفیت روانی برای معنا بخشی و کاربرد اطلاعات هیجانی است. افراد در مورد هوش هیجانی دارای ظرفیت های متفاوتی هستند: بعضی در حد متوسط و بعضی دیگر توانمند هستند. قسمتی از این ظرفیت، غریزی و قسمتی دیگر حاصل آن چیزی است که از تجارب ناشی می شود و همین قسمت است که می توان به وسیله کوشش، تمرین و تجربه ارتقاء داد. مفهوم هوش هیجانی به عنوان یک عامل سازمان دهنده برای تفکر و برنامه ریزی مربیان تعلیم و تربیت به اثبات رسیده است و به کوشش های پراکنده ای که به عنوان پیشگیری اولیه محسوب می شود، انسجام بخشیده و آنها را در یک دیدگاه متحد ارائه می دهد. در مورد اکتساب هوش هیجانی می توان گفت که یادگیری مهارت های هیجانی از منزل و با تعامل کودک والد شروع می شود؛ بنابراین فرصت های یادگیری مهارتهای هیجانی همیشه مساوی نیست (برادبری و گریوز، به نقل از ابراهیمی،۱۳۸۷). اخیراً تحقیقات گسترده ای در خصوص اختلال در هوش هیجانی و اثرات آن بر کیفیت زندگی، موفقیت شغلی و تحصیلی صورت گرفته است. موفقیت در دنیای رقابتی سازمان ها به توانایی توسعه روابط مبتنی بر اعتماد نیاز دارد .سازمان ها و کارکنان نیاز دارند که هم خودشان قابل اعتماد باشند و هم به یکدیگر اعتماد کنند (هوف و کلی[۳]، ۲۰۰۳). اعتماد تأثیرات مهم و مثبتی بر نتایج سازمانی دارد. اعتماد، رفتارها و عملکردهای سازمانی را تسهیل می کند (دیرکس و فررین ۲۰۰۱ ). اعتماد سازمانی بالا در میان اعضای سازمان ها، باعث می شود تا آنها در هنگام روبه رو شدن با مشکلات سازمانی، امیدوارانه به اقدامات گروهی برای برطرف کردن آن مشکلات بپردازند. همچنین از انجام امور ناقص و بیهوده در چنین سازمان هایی جلوگیری می شود .اعتماد سازمانی مبنای همه تعامل های انسانی است  )بودنار زوک، ۲۰۰۷). اعتماد سازمانی کارکنان به ساختار، نظام و فرهنگ سازمانی که در آن مشغول به کار هستند، سبب اعتماد و اطمینان کامل کارکنان به سازمان می گردد و به ارزیابی مفید و مطلوب از ارکان سازمان منجر می شود )بودنار زوک، ۲۰۰۷). اعتماد اساس موفقیت در زندگی شخصی و روابط کاری است. در واقع همه روابط سازمانی بر مبنای اعتماد ایجاد می شود (فیتزروی، ۲۰۰۷). هوش هیجانی نقش مهمی در ارتقا اعتماد بازی می کند. سرپرستان مورد اعتماد اهداف سازمان را به گونه ای معنادار برای زیردستان توصیف می کنند و از ارزش های مطلوب سازمان و ساختار آن حمایت می کنند . در مدارس مهم ترین و حساس ترین نقش ها را مدیران بر عهده دارند. اگر مدیران مدارس بتوانند شرایطی فراهم آورند که نیروهای بالقوه معلمان را بالفعل کنند، مسلما عملکرد این مدارس بهبود خواهد یافت؛ از این رو توانمند سازی معلمان ضرورت می یابد. همچنین به منظور اینکه مدیران مدارس بتوانند به خوبی به وظایف و فعالیت های محوله خود بپردازند بایستی معلمان این احساس را داشته باشند که مدیرانشان قابل اعتمادند و این در حالی است که اعتماد در مدارس ما در سطح پایینی قرار دارد. بنابراین افول اعتماد در مدارس، یکی از مسائلی است که باعث ایجاد معلمانی بی انگیزه و بی تفاوت می شود و اجرای کند برنامه ها را سبب می گردد.

 

۲-۱ بیان مسئله

سازمان های آموزشی و در رأس آن ها سازمان آموزش و پرورش در تمامی کشورها از مهم ترین سازمان های اجتماعی به شمار می روند زیرا که تقریبا تمامی افراد یک کشور در مقطعی از زندگی خود به این سازمان ارتباط دارند و از خدمات آن استفاده می کنند ویا بایستی استفاده نمایند. مدیران از اجزای اساسی سازمان آموزش و پرورش به حساب می آیند، زیرا که اکثر هزینه ها و بودجه های آموزش و پرورش متوجه مدرسه و نوع کار مدیر با معلمان و دانش آموزان است.از آنجا که مدارس از جمله سیستم های اجتماعی هستند در کلیه فرایندهای آنها انسان ها و فعالیتهای گروهی نقش اساسی دارند و به نظر می رسد که بیشتر از هر سیستم اجتماعی دیگری اعتماد را تجربه نمایند. اعتماد سازمانی از جمله نگرش های مهم شغلی و سازمانی است که در طول سالیان متمادی مورد علاقه بسیاری از پژوهشگران روان شناسی صنعتی و سازمانی بوده است. . وجود جو اعتماد موجب تقسیم اطلاعات، تعهد به تصمیمات، رفتار شهروندی سازمانی، بهبود روحیه کارکنان و افزایش نوآوری می شود و به مدیریت اثربخش سازما نها کمک می کند؛ در سالهای اخیر نیز اعتماد به منزله عنصری حیاتی در موفقیت سازمان ها در کانون توجه مطالعات سازمانی قرار گرفته است. عده ای معتقدند که افزایش چشمگیر تحقیقات در زمینه اعتماد را می توان به این واقعیت نسبت داد که سازمان ها از کمبود اعتماد در بین مدیران و کارکنان خود رنج می برند. لذا بایستی راه حل هایی به منظور رفع این مشکل ارائه کرد، مشکلی که اگر به آن توجهی نشود، در آینده ممکن است زمینه بسیاری مشکلات را در سازمان ها فراهم آورد(آرین قلی پور و همکاران، ۱۳۸۸). موفقیت در دنیای رقابتی سازمان ها به توانایی توسعه روابط مبتنی بر اعتماد نیاز دارد. سازمان ها و کارکنان نیاز دارند که هم خودشان قابل اعتماد باشند و هم به یکدیگر اعتماد کنند (هوف و کلی، ۲۰۰۳).

همچنین به منظور اینکه مدیران سازمان های دولتی بتوانند به خوبی به وظایف و فعالیت های محوله خود بپردازند بایستی کارکنان این احساس را داشته باشند که مدیرانشان قابل اعتمادند و این در حالی است که اعتماد در سازمان های دولتی کشور ما در سطح پایینی قرار دارد. حال با توجه به بی تفاوتی کارکنان دولت و عدم اعتماد در سازمان های دولتی از جمله مدارس و نظر به این که اعتماد و توانمند سازی، از ویژگی های موثر درهوش هیجانی به شمار می روند و تاکید زیادی برآنها شده است، به نظر می رسد که توسعه هوش هیجانی در کارکنان می تواند راه حل مناسبی برای رفع این معضل اساسی در سازما نهای دولتی محسوب گردد. هیجان ها همیشه مورد توجه انسان بوده است، زیرا در هر تلاش و در هر اقدام مهم بشری، به طریقی نقش دارند. پیشرفت های اخیر در زمینه روان شناسی سلامت، بهداشت روان و طب رفتاری نقش هیجان را در سلامت و بیماری انسان ها مورد توجه قرار داده است (لیا و همکاران، ۲۰۰۳). عامل های متعددی کارایی و اعتماد افراد را در سازمان تحت تأثیر قرار می دهند یکی از عواملی که رفتار سازمانی هر فرد را تحت تأثیر قرار می دهد هوش هیجانی است. مفهوم هوش هیجانی نوعی پردازش اطلاعات عاطفی است که شامل ارزیابی صحیح عواطف در خود و دیگران، ابراز مناسب عواطف، تعلیم سازگارانه عواطف است (مایوی و سالووی، ۲۰۰۰). عبارت هوش هیجانی  ابتدا در سال ۱۹۸۵ توسط وین پین مطرح و توسط دانیل گلمن محبوبیت یافت. بیشترین پژوهش ها در این زمینه توسط پیتر سالووی  و جان مایر صورت گرفته است. مدل سالووی- مایر، هوش هیجانی را به صورت ظرفیت درک اطلاعات هیجانی و استدلال در هنگام وجود هیجان تعریف می کند. آن ها توانائی های هوش هیجانی را به چهار زمینه زیر تقسیم می کنند: ۱ توانایی درک و تشخیص دقیق هیجان های خود و دیگران، ۲ توانایی استفاده از هیجان ها برای تسهیل تفکر، ۳- توانایی درک معانی هیجان ها، ۴- توانایی مدیریت و اداره کردن هیجان ها (مایر و سالووی،  ۱۹۹۷). هوش هیجانی ترکیب متعاملی از توانایی‏های هیجانی و اجتماعی است که رفتار هوشمندانه را تحت تاثیر قرار می‏دهد (بار-ان، ۱۹۹۷ و ۲۰۰۰). در مدل چند عاملی هوش‏ هیجانی بار-ان، هوش هیجانی این‏گونه تعریف می‏شود: “مجموعه‏ ای از توانایی‏ها، کفایت‏ها و مهارت‏های غیر شناختی که توانایی فرد را برای کسب موفقیت در مقابله با مقتضیات و فشارهای محیطی تحت تأثیر قرار می‏دهد”.کوتاه سخن آنکه،از جمله دغدغه ها ومشکلات سازمانهای امروزی این است که مدیرانی که از هوش هیجانی وظرفیت های بالای روانی کافی برخوردار نیستند ،نتوانسته اند بذر اطمینان واعتماد را در مجموعه تحت تصدی خود بکارند . واین موضوع میتواند بدون شک از جمله عوامل کاهش کارآمدی واثر بخشی در سازمانهاوبخصوص در سازمانهای آموزشی ومدارس باشد.بنابراین با استقرار یک نظام گزینشی صحیح برای مدیران مدارس براساس توانمندیها وظرفیت های روانی وارتباطی در کنار صلاحیت های علمی وتخصصی میتوان فضای حاکم بر روابط بین مدیر ومعلمان ودانش آموزان مدرسه رابه فضایی مطلوب و سرشار از اعتماد واطمینان تبدیل نمود.اما آیا در شرایط حاضر این عزم واراده در مجموعه تصمیم گیرندگان درسازمان آموزش وپرورش ما قابل مشاهده است؟

.

۳-۱ اهمیت و ضرورت پژوهش

امروزه در مطالعات مدیریتی بحث پیرامون اعتماد سازمانی در مدیران به ویژه در سطح آموزش و پرورش جایگاه خاصی را به خود اختصاص داده است. در واقع اگر در سازمان هااعتماد در سطح بالایی وجود داشته باشد، با بهره گرفتن از منابع موجود می توان استعدادهای بالقو ه اعضا را در زمان مناسب و با صرف حداقل هزینه ها به عمل تبدیل کرد و از آنها برای افزایش هوش هیجانی استفاده نمود. موفقیت در دنیای رقابتی سازمان ها به توانایی توسعه روابط مبتنی بر اعتماد نیاز دارد. سازمان ها 

و کارکنان نیاز دارند که هم خودشان قابل اعتماد باشند و هم به یکدیگر اعتماد کنند (هوف و کلی، ۲۰۰۳). اعتماد تأثیرات مهم و مثبتی بر نتایج سازمانی دارد. اعتماد رفتارها و عملکردهای سازمانی را تسهیل می کند (دیرکس و فررین، ۲۰۰۱). اعتماد سازمانی بالا در میان اعضای سازمان ها، باعث می شود تا آنها در هنگام روبه رو شدن با مشکلات سازما نی، امیدوارانه به اقدامات گروهی برای برطرف کردن آن مشکلات بپردازند . همچنین از انجام امور ناقص و بیهوده در چنین سازمان هایی جلوگیری می شود . اعتماد سازمانی مبنای همه تعامل های انسانی است و بر این اساس شالوده فرهنگ سازمانی پی ریزی می گردد (بودنار، ۲۰۰۷ .(اعتماد سازمانی کارکنان به ساختار، نظام سازمانی که در آن مشغول به کار هستند، سبب اعتماد و اطمینان کامل کارکنان به سازمان می گردد و به ارزیابی مفید و مطلوب از ارکان سازمان منجر می شود ) بودنارزوک ، ۲۰۰۷(. اعتماد اساس موفقیت در زندگی شخصی و روابط کاری است. در واقع همه روابط سازمانی بر مبنای اعتماد ایجاد می شود)فیتزروی، ۲۰۰۷).

یکی از حوزه های مهم و جالب پژوهشی در سال های اخیر مبحث هوش هیجانی است که در زمینه شغلی و اجتماعی کاربرد فراوان دارد. هوش هیجانی به نظر می رسد می تواند شکل تکامل یافته ای از توجه به انسان در سازمان ها باشد(پارسا، ۱۳۸۳)

هوش هیجانی موضوعی است که سعی در تشریح و تفسیر جایگاه هیجان ها و احساسات در توانمندی های انسانی دارد. مدیران برخوردار از هوش هیجانی، رهبران موثری هستند که اهداف را با حداکثر بهره وری، رضایتمندی و تعهد کارکنان محقق می سازند. (مختاری پور، ۱۳۸۸)

نظریات حاضر از قبیل نظریه هوش های چندگانه (گاردنر، ۱۹۸۳) و نظریه هوش هیجانی (مایر و سالووی، ۲۰۰۰؛ گلمن، ۱۹۹۵) به اهمیت هوش هیجانی اشاره می کند. هوش هیجانی به طور فزاینده ای مفهوم مهمی در محل کار، گارگاه ها و کنفرانس ها شده است و برای کمک به کارکنان و مدیران در درک اهمیت هوش هیجانی و اجرای آن در محیط کار سازمان یافته است (آبراهام، ۲۰۰۰).

بسیاری از محققان نشان دادند که هوش هیجانی می تواند بسیاری از پیامد های مربوط به کار را پیش بینی کند لذا ضرورت توجه به موضوع هوش هیجانی، به عنوان یک عامل درونی و قابل تغییر و رشد و مؤثر بر عملکرد حل مسئله افراد در شرایط درماندگی، و افزایش دانش حوزه پیشگیری از عدم اعتماد اهمیت می یابد.

اخیراً تحقیقات گسترده ای در خصوص اختلال در هوش هیجانی و اثرات آن بر کیفیت زندگی، موفقیت شغلی و تحصیلی، مقاومت در برابر استرس، سلامتی و کیفیت روابط اجتماعی و ازدواجی صورت گرفته است.

بنابراین با توجه به جایگاه هوش هیجانی در اعتماد سازمانی  و اثرات پایدار آن در موفقیت شغلی، سلامت و کیفیت زندگی در آینده، کاهش ترک کار مدیران و کاهش تغییر و تبدیل در مدیران و با توجه به اینکه مدیران با هوش هیجانی کمتر، بیشتر از همتایان خود ترک شغل نموده، اهمیت انجام این تحقیق ضروری می باشد.

بنابراین با توجه به اهمیتی که هوش هیجانی در ایجاد اعتماد سازمانی ایفا می کند تحقیق در نظر دارد رابطه هوش هیجانی و اعتماد سازمانی را در میان مدیران مدارس مقطع متوسطه شهر کرمانشاه نشان دهد، به این صورت که  این پژوهش به بررسی هوش هیجانی می پردازد تا بدینوسیله مشخص گردد که  هر چقدر در مدیران هوش هیجانی بالاتر باشد در شرایط گوناگون اعتماد سازمانی بیشتری ایجاد می شود.

. انتظار می رود پژوهش حاضر با روشن کردن رابطه ی بین این دو، به گسترش درک و آگاهی در این زمینه کمک کرده کند و همچنین یافته های پژوهش در ارائه بهترین روش برای بکارگیری هوش هیجانی برای مدیران و به کارگیری راهبرد مناسب اعتماد سازمانی برای دست اندرکاران این حوزه که شامل مدیران آموزش و پرورش و مدیران مدارس است کمک کند و به این طریق هر چه بیشتر از توانمندیهای مدیران در ارائه خدمات به کارکنان آموزش و پرورش، معلمان و دانش آموزان استفاده گردد تا به تبع آن شاهد رضایت شغلی معلمان و اثربخشی عملکردشان، رضایت والدین، رضایت دانش آموزان و بهبود عملکرد فارغ التحصیلان مدارس و در نهایت  باعث رشد وبالندگی  هر چه بیشتر نظام مقدس تعلیم وتربیت در کشورمان باشیم.

 

۴-۱ اهداف پژوهش

هدف کلی

بررسی رابطه بین هوش هیجانی با اعتماد سازمانی در مدیران دبیرستان های شهر کرمانشاه.

اهداف ویژه

۱.تعیین رابطه بین خودآگاهی با اعتماد سازمانی در مدیران دبیرستان های شهر کرمانشاه.

۲.تعیین رابطه بین خودکنترلی با اعتماد سازمانی در مدیران دبیرستان های شهر کرمانشاه.

۳.تعیین رابطه بین خودانگیزی با اعتماد سازمانی در مدیران دبیرستان های شهر کرمانشاه.

۴.تعیین رابطه بین همدلی با اعتماد سازمانی در مدیران دبیرستان های شهر کرمانشاه.

مطلب دیگر :



۵.تعیین رابطه بین مهارتهای اجتماعی با اعتماد سازمانی درمدیران دبیرستان های شهر کرمانشاه

 

۵-۱ سؤالات پژوهش

سؤال کلی

آیا بین هوش هیجانی با اعتماد سازمانی در مدیران دبیرستان های شهر کرمانشاه رابطه ی معنی داری وجود دارد؟

سؤالات ویژه                                                                                                                        

۱.آیا بین خودآگاهی با اعتماد سازمانی در مدیران دبیرستان های شهر کرمانشاه رابطه ی معنی داری وجود دارد؟

۲.آیا بین خودکنترلی با اعتماد سازمانی در مدیران دبیرستان های شهر کرمانشاه رابطه ی معنی داری وجود دارد؟

۳.آیا بین خود انگیزی با اعتماد سازمانی در مدیران دبیرستان های شهر کرمانشاه رابطه ی معنی داری وجود دارد؟

۳.آیا بین همدلی با اعتماد سازمانی در مدیران دبیرستان های شهر کرمانشاه رابطه ی معنی داری وجود دارد؟

۴.آیا بین مهارتهای اجتماعی با اعتماد سازمانی در مدیران دبیرستانهای شهر گرمانشاه رابطه ی معنی داری  وجود دارد؟

 

۶-۱ فرضیه های پژوهش

فرضیه اصلی

بین هوش هیجانی با اعتماد سازمانی در مدیران دبیرستان های شهر کرمانشاه رابطه ی معنی داری وجود دارد.

فرضیه های ویژه

۱.بین خودآگاهی با اعتماد سازمانی در مدیران دبیرستان های شهر کرمانشاه رابطه ی معنی داری  وجود دارد.

 

۲.بین خودکنترلی با اعتماد سازمانی در مدیران دبیرستان های شهر کرمانشاه رابطه ی معنی داری  وجود دارد.

 

۳.بین خودانگیزی با اعتماد سازمانی در مدیران دبیرستان های شهر کرمانشاه رابطه ی معنی داری  وجود دارد.

 

۴.بین همدلی با اعتماد سازمانی در مدیران دبیرستان های شهر کرمانشاه رابطه ی معنی داری  وجود دارد.

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد