با موضوع:شهروندی و جامعه مدنی

مفهوم امروزی کلمه ی شهروند به معنای ساکن یا اهل شهر نیست، بلکه اساسی ترین بار معنائی آن این است که در اداره ی امور عمومی شهر دخالت و مشارکت دارد. مرور مفهومی شهروند در دنیای غرب و دنیای شرق متفاوت است و شاید اصولاً متفکران و نویسندگانی که در مورد شهروندی، الگوها و ارزش های مربوط به آن مطالعه داشته اند، به وجود شهروندی در دنیای شرق از نظر تاریخی توجهی نداشته اند. بدین ترتیب منشأ ایده ی شهروندی را در یونان و رم باستان جستجو کرده اند و معتقد به این هستند که اولین تلاشهای منظم برای اولین تجربه های نهادی شده ی شهروندی در دولت شهرهای یونان و به ویژه در آتن از قرون پنجم تا چهارم قبل از میلاد انجام شده است. ولی نمی توان اعتقاد داشت که سایر نقاط گیتی از ایده ی شهروندی و توجه به حقوق و وظایف ساکنان تهی بوده است بدون این که اصطلاح شهروند به کار رفته باشد. در برخی از ادبیات شهروندی، مفهوم مخالف شهروند، رعیت آورده شده است که از ترکیبات و تنظیمات شهری اطاعت از قوانین آن را حمل می کند. اما شهروند ضمن تعهد به وفاداری نسبت به قوانین و نظامات شهر نقش و حقوق و اختیاراتی نیز در تدارک و تنظیم همان قوانین و نظامات دارد ( پللد ، ۱۳۷۰) .
مفهوم و حقوق شهروندی در طول تاریخ تحولات بسیاری به خود دیده است تا امروز مفهوم شهروندیعلاوه بر حقوق، دربردارنده وظایف و تعهدات می باشد. همه جوامع سیاسی با هر مرام سیاسی لیبرال ها، سوسیالیست، محافظه کاران ، اجتماع گرایان، طرفداران محیط زیست، فمنیست ها، همه و همه ایده ی شهروندی را پذیرفته اند، زیرا همه بر مسئولیت هایی برای پایداری جوامع سیاسی و محیط طبیعی تأکید دارند (فالکس ، ۱۳۸۱ ) .
موقعیت شهروند عبارت است از عضویت داشتن در یک جامعه ی گسترده، او به این جامعه کمک می کند، در امور جامعه مشارکت دارد و جامعه استقلال فردی به او می دهد این استقلال در مجموعه ای از حقوق انعکاس می یابد که هر چند از نظر محتوا در زمان ها و مکان های مختلف متفاوت اند لیکن همیشه بر پذیرش کارگزاری و فاعلیت سیاسی دارندگان آن حقوق دلالت دارند. بنابراین ویژگی کلیدی معرف شهروندی که آن را از تابعیت صرف متمایز می کند یک اخلاق مشارکت است. شهروندی نه یک موقعیت منفعلانه، بلکه یک موقعیت فعالانه است. به طور خلاصه شهروندی با سلطه ناسازگار است . . . شهروندی همواره یک ایده ی دو جانبه و بنابراین یک ایده ی اجتماعی است ( همان منبع، صص ۱۳-۱۴ ) .
شهروندی هم کرامت انسان را به رسمیت می شناسد، هم بستر اجتماعی را که او در آن زندگی می کند و از آنجا که جامعه پیوسته در حال تغییر است و شهروندان راه های جدید برای تحقق

 شهروندی و برآوردن نیازهایشان جستجو می کنند و به دلیل تفاوت هایی که در اجتماعات از نظر فرهنگی، مذهبی، و ارزش ها . . . وجود دارد یک تعریف ساده و ایستا از شهروندی را نمی توان در همه ی جوامع و همه ی زمان ها به کار برد. بنابراین با توجه به وجود حقوق و تعهدات در شهروندی، پویایی شهروندی و این که شهروندی در مورد روابط انسانی است، با یک جمع بندی سعی می کنیم تعریفی از شهروند و نهایتاً شهروندی ارائه کنیم. شهروند فردی است متعلق به گروه که در مقابل این گروه دارای وظایفی است و حقوقی به او تعلق می گیرد، شهروند دارای حقوق مدنی است، بدین معنی که از آزادیهایی که در قانون اساسی به او داده شده است بهره مند است. دارای حقوق سیاسی است، این حقوق به او اجازه دخالت در زندگی سیاسی شهر و ملتی که به آن تعلق دارد می دهد. دارای حقوق اجتماعی است که مربوط به زندگی او در جامعه می شود یعنی حق کار و شغل، حق امنیت، حق اوقات فراغت . . . در مقابل این حقوق، شهروند دارای وظایفی است که می بایستی به آن عمل کند و در برخی از موارد،در صورت عدم انجام وظایف با برخورد مواجه خواهد شد این وظایف عبارتند از:

اطاعت از قوانین
شرکت در پرداخت هزینه های عمومی مانند پرداخت مایلات و عوارض . . .
دفاع از جامعه و ملتی که به آن تعلق دارد، در مواردی که جامعه مورد تهدید قرار می گیرد . ( همان منبع، ص ۱۴ ) .
در کشورهایی که قوانین مملکتی به صورت کلی یا در بخشی بر پایه ی احکام شرعی است، مذهب علاوه بر اعتقاد به صورت قانون نیز تدوین می شود و جایگاه قانونی نیز پیدا می کند. با توجه به این ویژگی ها و شناخت حقوق در وظایف شهروندی جایگاه برجسته ی شهروند روشن می شود. شهروند در زندگی سیاسی می تواند شرکت کند، کسانی را که حکومت را تشکیل می دهند انتخاب کند و در موارد نقص قوانین عدم اعتماد خود را نشان دهد (آشتیانی، ب۱۳۸۱، صص۱۹-۲۰) . به دلیل ویژگی ها و ضرورت های زندگی اجتماعی، شهروند نمی تواند فرد پرست و خودنگر بوده و وضعیت و حقوق دیگران را فراموش کند و مورد توجه قرار ندهد، بلکه از جهت وظایف قانونی که به او محول می شود، به افرادی که در خطر بوده و به کمک دیگران احتیاج دارند، کمک می کند. هر شهروندی باید بتواند از حقوق خود بهره برده و وسائل مادی زندگی خود را فراهم کند (همان منبع، ص۲۰) . از نظر محل اقامت می تواند شهر، مملکت و محل اقامت خود را انتخاب کند و نه تنها شهروند مملکت و شهر خود باشد، بلکه از نظر اخلاقی و مسئولیت مشترک می تواند شهروند جهانی باشد که به قول شیخ اجل سعدی :
بنی آدم اعضای یکدیگرند                     که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار            دگر عضوها را نماند قرار
تو کز محنت دیگران بی غمی                نشاید که نامت نهند آدمی(سعدی) .
به عبارت دیگر شهروندی را می توان پای بند بودن فعال به ارزش هایی بر پایه ی حقوق و وظایف ذکر شده که جنبه عام برای همه دارد، دانست. شهروندی به مدد مجموعه ی حقوق، وظایف و تعهدات و ارزش های ناشی از آن ها، راهی برای توزیع عادلانه ی منابع و زندگی همراه با مشارکت و پویایی فراهم
می کند. در ضمن پای بند بودن به ارزش های جمعی به معنای فراموش کردن هویت فردی و ارزش های شخصی و قواعد راه و روش های زندگی فرد نیست. قبول ارزش های عمومی و احترام و عمل به آن ها
می تواند بدون تضاد با ارزش های فردی جایگاه خود را داشته باشد. شهروندی به چارچوب و بستری نیاز دارد که حقوق در آن پذیرفته و انجام مسئولیت در آن امکان پذیر باشد این چهارچوب جز زمینه و بستر اجتماعی چیز دیگری نیست که ارزش های مرتبط با شهروندی در آن به ظهور می رسد این چهار چوب شامل مردم سالاری، سیستم کارآمد حقوقی، نهادها و سازمان های مربوط هستند که ارکان مشارکت را فراهم می سازد و ارزش های شهروندی در این زمینه به ظهور می رسد (آشتیانی، ب۱۳۸۱، ص۲۱) .
۲-۴-۲ . تعریف شهروندی
مفهوم شهروندی اگرچه دارای یک تاریخ طولانی است، اما هنوز هم مبهم و مسألهدار است. یونگ استدلال میکند که شهروندی در حقیقت مجموعهای از ارتباطات عمدی بین مردمی است که میخواهند از «حالت طبیعی» یعنی حالتی که زندگی به صورت منزوی، فقیرانه و حیوانی جریان دارد، اجتناب ورزند. از اینرو شهروندی، نوعی قرارداد اجتماعی است که هدف اصلی آن ارتقای رفاه و امنیت در سطح جامعه است و ضرورتاً به این امر میپردازد که افراد یک جامعه چگونه باید رفتار کنند تا به این هدف برسند (مریفیلد[۱]، ۱۹۹۷) . شهروندی اساسا با سه بحث عمده در ارتباط است :
الف:ماهیت دولت سیاسی
ب:ماهیت شهروند وویژگی های آن
ج:ارتباط فرد درجامعه
مفهوم شهروندی تا حد زیادی وابسته به شرایط کشور خاص و جامعه ی ویژه است و هر فرهنگی نیز شهروند ویژه ی خود را میطلبد. جامعه مدنی برای یک کشور به معنای استقلال اقتصادی، برای کشور دیگر به معنای استقلال سیاسی- اجتماعی یا دارا بودن حق آزادی بیان است. برای مثال این امر برای مردمان انگلیسی و آمریکایی به معنای مشارکت مدنی است و شهروند در این دو کشور به کسی گفتهمیشود که با شبکههای اجتماعی (نظیر انجمنها، گروه ها و سازمان ها و . . .) در ارتباط هستند ( تورنی پورتا، ۱۹۹۱) .
شهروندی مفهومی کاملاً چند بعدی و وابسته به ارزش ها می باشد وباگذشت سالیان متمادی از طرح این مفهوم در ادبیات علوم اجتماعی و سیاسی هنوز هم در خصوص مفهوم و ویژگی های آن

مطلب دیگر :


شرایط عاملی/پایان نامه عملکرد بازرگانی شرکت های تولیدی

 اتفاق نظر وجود ندارد. اما با فروگذاردن تفاوت ها و در یک برداشت کلی میتوان گفت؛ شهروندی مقولهای است مرتبط با نحوه ی عملکرد افراد به نحوی که آن ها قادر باشند در یک جامعه ی دموکراتیک، محیط خود و محیط اجتماعی دیگران را به نحو مثبت و بارزی متأثر سازند ( برن[۲]، ۱۹۹۶ ، به نقل از: فتحی، آ۱۳۸۱، صص۲۱-۲۲) .

علاوه بر آنچه که در بالا گفته شد، واژه ی شهروندی چندین معنای مختلف دارد:
۱- جایگاه قانونی وسیاسی: شهروندی در این قالب ساده در مورد چگونگی ایفای نقش به عنوان یک شهروند استفاده می شود یعنی ایفای نقش به عنوان عضو یک ایالت یا جامعه ی سیاسی خاص. شهروندی در این معنا دارای حقوق ومسئولیت های خاصی است که در قانون تعریف می شوند همچون حق رأی، مسئولیت پرداخت مالیات وغیره. این معنا گاهی اوقات به ملیت اشاره دارد وچیزی است که گاهی اوقات فردی در مورد کاربرد شهروندی ، شهروندشدن ویا شهروند طرد شده تعریف می کند .  [۳]

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد