یکی از مهمترین لوازم سلامت روانی، وجود محیط خانوادگی سالم است. این محیط زندگی را میتوان طوری تنظیم کرد، که هر چند در بهبود وضع افراد، موثر نباشد لااقل موجب تخریب آنها نگردد. در جامعه ما اعتقاد بر این است که حمایت از نظام اجتماعی، حمایت از همه اعضای آن میباشد.
با توجه به آمار دانشآموزان در سال ۱۳۷۰ که حدود ۱۵میلیون نفر برآورد شده[۸] وبا توجه به متوسط درصد انواع دانشآموزان استثنایی، لذا تخمین زده میشود در کشور حدود ۲میلیون دانشآموز استثنایی وجود دارد (سیفنراقی، ۱۳۸۰ص۱۸).
بنابراین تعداد قابل توجهی از خانوادهها در جامعه ایرانی از اثرات منفی داشتن یک کودک معلول و همچنین از بار مراقبتی بسیار زیاد، فشارهای روانی، اجتماعی و مالی ناشی از داشتن یک کودک معلول رنج میبرند، که این عوامل میتوانند، ثبات خانوادگی را برهمزده و باعث برهم ریختگی سازمان خانواده شوند. ازطرف دیگر بسیاری از متخصصانی که با افراد معلول و استثنایی کارمیکنند به اهمیت توجه به این خانوادهها واقف هستند و همچنین اثرات حضور یک کودک معلول را بر پویایی یک خانواده درک میکنند. متخصصین کودکان استثنایی از تاثیر منفی و مثبت یک کودک بر خانواده باخبرند (ماهر، ۱۳۷۷ص۶۲۶).
مادران با توجه به ساختار شخصیتی خود بیشتر احساس مسولیت و یا گاهی احساس گناه میکنند که این مکانیزم، باعث کسب اطلاعات بیشتر در زمینه ناتوانی و معلولیت فرزند و حمایت افراطی از کودک معلول میشود. ازطرفی چون مادران بیشتر وقت و انرژی خود را صرف کودک میکنند، بیشتر از پدران با همسایگان، اطرافیان و فامیل ارتباط دارند و در معرض توضیح دادن وضعیت کودک قرار میگیرند. مادران بیشتر بر حسب مسایل هیجانی، روابط خانوادگی و خارج از خانواده واکنش نشان میدهند (رضازاده، ۱۳۷۹).
مطالعاتی که در مورد تاثیر تولد یک کودک مبتلا به ناتوانی بر خانواده انجام گرفته نشان میدهد که در مورد مادران سطوح بالایی از فشار روانی (کازاک و بکمن، ۱۹۹۱)، نشانگان افسردگی و از هم گسیختگی خانوادگی (بریستولگالا و کراسکوپلور،۱۹۸۰) و همچنین فرصت کمتری برای خود و همچنین سلامت جسمی و خلقیات سطح پایین دارند (هولروید،۱۹۷۴ به نقل از منصفزاده، ۱۳۷۷).
درمطالعهای که در مورد مشکلات روانی-اجتماعی خانوادههای کودکان معلول انجام گرفت نشان داده شده که والدین کودکان عقب مانده ذهنی و جسمی، روانرنجوری
بیشتری را نسبت به خانوادهای عادی داشتند و سازگاری زناشویی در خانوادههای عقب مانده ذهنی پایینتر بود (سینگهای[۹]، گویال[۱۰]، پرشاد[۱۱]، سینگهای، والیا[۱۲]،۱۹۹۰).
وقتی والدین با عقب ماندگی فرزند خود روبرو میشوند به دنبال جایی یا کسانی میگردند که آنان را در چگونگی برخورد و سازگاری با این پدیده راهنمایی نمایند. وظیفه ما کمک به والدین در جهت سازگاری و از طرفی کمک در جهت یافتن علت به منظور رهایی از احساس گناه و یا اختلافات زناشویی و غیره است (یعقوبی، ۱۳۷۲).مطلب دیگر :
۱-ارزیابی سازگاری اجتماعی مادران کودکان عقب مانده ذهنی آموزش پذیر و مقایسه آن با سازگاری اجتماعی مادران کودکان عادی شهر کاشان
[۱] .Disabled Child
[2] .Handicapped Children
[3] .Hallahan & Kafman
[4]. Faber
[5]. Terenbull & Terenbull
[6] .Leisure
[7] .Family Social Life
[8] طبق گزارش رسمی دفتر طرح و برنامهریزی وزارت آموزش و پرورش تعداد دانشآموزان کلیه پایههای تحصیلی در سال ۷۰-۶۹ حدود ۱۵ میلیون نفر است
[9] .Singhi
[10] .Goyal