دانشگاه تهران...

  1. ۲. آیا اجزای سرمایه های فکری موجب بهبودعملکرد سازمانی  میشود؟
  • آیا سرمایه مشتری موجب بهبود عملکرد سازمانی می شود ؟
  • آیا سرمایه ساختاری موجب بهبود عملکرد سازمانی می شود؟
  • آیا سرمایه انسانی موجب بهبود عملکرد سازمانی می شود؟
    • تشریح و بیان موضوع

با در یک تعریف ساده، سرمایه فکری، عبارتست از تفاوت بین ارزش بازاری و ارزش دفتری داراییهای یک شرکت(Seetharaman et al.,2002). در تعریف دیگر، از سرمایه فکری به عنوان همه فرایندها و داراییهایی نام برده می شود که معمولا در تراز نامه منعکس نمی شوند (Bontis et al.,2000). متاسفانه هیچ تعریف جهانشمولی از سرمایه های فکری وجود ندارد. خود این سرمایه های فکری هم دارای یکسری اجزایی هستند که در یک طبقه بندی ساده شامل سه نوع سرمایه انسانی، سرمایه ساختاری و سرمایه مشتری می باشد (Bontis et al.,2000).

سرمایه انسانی: شامل ذخیره دانش اعضای یک سازمان است که شامل شایستگها و طرزفکرهای کارکنان است.

سرمایه ساختاری: شامل همه مخازن دانش غیر انسانی در یک سازمان است که شامل پایگاه داده ها ، چارتهای سازمانی و فرایندها و استراتژیها و . .است که به سازمان ارزشی فراتر از مواد آن می دهد.

سرمایه مشتری: عبارتست از دانش گرفته شده در کانالهای بازاریابی و روابط مشتری یک سازمان است (Bontis et al.,2000).

طبقه بندیهای مختلفی از سرمایه های فکری ارائه شده است.(Seetharaman et al.,2002and Petty et al.,2000 and Chen et al.,2004).

بطور کلی باید گفت که مهمترین جز اصلی و اساسی سرمایه فکری، سرمایه انسانی است و دو سرمایه دیگر تابعی از سرمایه انسانی است (Chen et al., 2004).

متاسفانه سازمانها به این سرمایه های فکری توجهی ندارند و از نقش آنها در تحقق اهداف خود، غافل هستند زیرا این سرمایه های فکری را نمی شناسند و قادر به انداره گیری آنها نیستند.

تحقیق حاضر در پی آن است که ببیند:


۱- آیا سرمایه های فکری موجب بهبود عملکرد سازمانی می شود یا نه؟

۲- آیا این اجزا سرمایه های فکری با همدیگر ارتباطی دارند یا نه؟

  • ضرورت و اهمیت انجام تحقیق

همانطوری که قبلا اشاره شد امروزه قسمت اعظم داراییهای سازمانها را داراییهای نامشهود تشکیل میدهند و روش های حسابداری قادر به اندازه گیری آنها نیستند (Sullivan et al., 2000). از طرفی در این اقتصاد دانشی، موفقیت سازمانها به توانایی مدیریت این داراییها نامشهود بستگی دارد. مر[۱]و همکارانش دلایلی را برای توجه و اندازه گیری سرمایه های فکری برشمرده اند که عبارتند از:

۱- کمک به سازمانها برای تنظیم استراتژیهای آنها.

۲- ارزیابی اجرای استراتژیها.

مطلب دیگر :



۳- کمک به تصمیمات گسترش و تنوع.

۴- استفاده از نتایج اندازه گیری سرمایه های فکری به عنوان مبنایی برای جبران خدمات.

۵- ابلاغ این داراییها به ذینفعان خارجی سازمانها (Marr,et al.2003).

۶- و دلیل دیگر برای انجام اینکار این است که اندازه گیری سرمایه فکری بطور کامل و دقیق، می تواند ارزش و عملکرد شرکتها را اندازه گیری کند چون که در یک جامعه مبتنی بر دانش، دانش بخش مهمی از ارزش یک کالا و نیز بخش مهمی از ثروت یک شرکت را تشکیل می دهد (Kannan et al.,2004 and Chen et al.,2004).

اگر چه ما قادر به اندازه گیری دقیق این داراییها نیستیم ولی حداقل با توجه به آنها و اطلاع از نقش آنها در عملکرد سازمانی سازمانها، به اهمیت سرمایه گذاری بر روی این داراییها پی می بریم (San`chez et al.,2000).

  • فرضیه‌های تحقیق

فرضیه‌های این تحقیق عبارتنداز:

  1. سرمایه انسانی با سرمایه مشتری ارتباط معنادار و مثبتی دارد.
  2. سرمایه انسانی با سرمایه ساختاری ارتباط معنادار و مثبتی دارد.
  3. سرمایه ساختاری با سرمایه مشتری ارتباط معنادار و مثبتی دارد.
  4. سرمایه مشتری موجب بهبود عملکرد سازمانی می شود.
  5. سرمایه ساختاری موجب بهبود عملکرد سازمانی می شود.
  6. سرمایه انسانی موجب بهبود عملکرد سازمانی می شود.
  7. ضمناً سهم هریک از سرمایه های مشتری و ساختاری و انسانی در بهبود عملکرد سازمانی چه میزانی می باشد؟
    • اهداف انجام تحقیق

مهمترین اهداف انجام این تحقیق را می توان به صورت زیر خلاصه کرد:

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد