واحدکرمانشاه...

۵-۵) پیشنهادها ۷۱

۵-۵-۱) پیشنهادهای کاربردی .۷۱

۵-۵-۲) پیشنهادهای پژوهشی .۷۱

منابع .۷۲

پیوست ها ۷۵

 

 

چکیده

 

زمینه و هدف : اضطراب امتحان به اضطرابی گفته می شود که دانش آموزان قبل از جلسه امتحان دچار آن شده اند و در جلسه امتحان اضطرابشان به اوج خود می رسد، حتی گاه چنین دانش آموزانی از رفتن به جلسه امتحان خودداری می کنند. لذا پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر بخشی هیپنوتراپی شناختی رفتاری بر کاهش اضطراب امتحان انجام پذیرفته.

روش بررسی: جامعۀ آماری شامل کلیۀ دانش آموزان پسر نیمه اول متوسطه کلان شهر کرمانشاه در نیمسال دوم تحصیلی ۹۳-۹۲ است که از میان ۳۲۰ دانش آموز دبیرستان شهید عباس یوسفی در سه مقطع اول دوم و سوم نیمه اول متوسطه از ۱۹۶ نفر این دانش آموزان به صورت تصادفی با پرسشنامه اضطراب امتحان مورد غربالگری قرار گرفتند و باتوجه به نمره اضطراب امتحان بالا ( بیشتر از نقطه برش ۳۷) از هر مقطع تحصیلی اول، دوم و سوم هر کدام ۲۰ نفر جمعاً ۶۰ نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه ۳۰ نفری آزمایش و کنترل  طبقه بندی شدند. سپس هریک از دانش آموزان گروه آزمایش به مدت ۲ هفته در ۵ جلسۀ ۴۵ دقیقه ای تحت مداخله هیپنوتراپی شناختی رفتاری قرار گرفتند و گروه کنترل هیچ گونه آموزشی دریافت نکرد بعد از اتمام دوره به منظور بررسی میزان تغییر متغییر وابسته ( اضطراب امتحان)، دوباره آزمون اضطراب امتحان به عنوان پس آزمون در هر دو گروه پیش از امتحان پایان ترم اجراء شد ؛ داده های حاصل نیز با بهره گرفتن از آزمون تحلیل کواریانس توسط نرم افزار ۲۲ SPSS تحلیل گردیده.

یافته ها: تحلیل کواریانس نشان داد که نمرات اضطراب امتحان گروه آزمایش پس آزمون در مقایسه با گروه کنترل به طور معنا داری کاهش یافته است.

نتیجه گیری: هیپنوتراپی شناختی رفتاری می تواند منجر به کاهش اضطراب امتحان در دانش آموزان شود.

 

کلیدواژه: هیپنوتیزم درمانی شناختی رفتاری، اضطراب امتحان، دانش آموز

-۱ ) مقدمه

دورۀ نوجوانی مرحله بسیار مهمی در زندگی همه افراد می باشد. در این سن افراد باید صلاحیت ها و مهارت های لازم را جهت رسیدن به جایگاه و منزلت اجتماعی مناسب کسب نمایند، هویت خود را دریافته و بتوانند چشم انداز روشن و قابل قبولی از برنامه های آینده خود داشته باشند . در دوره نوجوانی نیاز به تعادل هیجانی و عاطفی ، درک ارزش وجودی خویشتن ، کسب مهارتهای اجتماعی لازم در دوست یابی ، شناخت زندگی سالم و موثر و چگونگی برخورداری از آن مهم ترین نیازهای نوجوان می باشند (به نقل از خانی و پاک زاده ، ۱۳۹۰).

همچنین این دوره، به سبب بروز مسائلی خاص می تواند با نوعی سردرگمی همراه با کاهش عزت نفس۱ ، افزایش اضطراب۲ ، خود کم بینی۳ و خود پنداره منفی۴ همراه با احساس خشم و پرخاشگری همراه باشد که سبب کاهش فعالیت های طبیعی و تعاملات اجتماعی می شود (به نقل از دادپور و توکلی ، ۱۳۹۱). روانشناسان مختلف این دوران را دوران احساس گرایی ، عاطفه پرستی ، بحران سازنده و دوره فشار و طوفان نامیده اند . این دوران به عنوان دوره ای از زندگی بین بلوغ و پختگی (بزرگی) تعریف شده است  (آقامحمدییان و حسینی ، ۱۳۸۵).

بدون تردید اضطراب امتحان پدیدهای واقعی برای بسیاری از افراد است . مطالعات گسترده نشان داده اند که دانش آموزان سراسر دنیا علائم اضطراب امتحان۵ را تجربه کرده اند (همبری و سایپ۶ ، ۱۹۹۱). طبق این مطالعات ، اضطراب زیاد بر عملکرد در آزمون تاثیر منفی میگذارد . حالت اضطراب امتحان را نمی توان همیشه حاصل عدم آمادگی برای امتحان دانست ، چرا که دانش آموزان قوی و بسیار با انگیزه هم از اثرات ناتوان کنندۀ آن رنج می برند(زایدنر۷ ، ۱۹۹۸).

پژوهش در مورد اضطراب امتحان ، حداقل از اواسط قرن گذشته به طور جدی دنبال شده است .محققانی نظیر تیلور۸ در سال ۱۹۵۳ سعی کردند که اضطراب امتحان را با بهره گرفتن از ابزارهای خودسنجی اندازه گیری کنند . هابر و آلپرت۹ در سال ۱۹۶۰ نشان دادند که برخی مولفه های اضطراب ، عملکرد در آزمون را بهتر می کنند، در حالی که برخی دیگر آن را دستخوش افت و تنزل می نمایند . سپس لیبرت و موریس۱۰ در سال ۱۹۶۷ تفاوت بین اجزای شناختی و عاطفی را برشمردند – به عبارت دیگرتفاوت بین افکار دانش آموز و علایمی نظیر لرزش ، تعریق و خشکی لب تجربه می کنند . نتایج نشان دادند که عامل اندیشه نسبت به احساسات اثر مخرب تری در عملکرد امتحان دارند (دفنباخر۱۱ ، ۱۹۸۰) .

 

 

 

  1. Self – esteem
  2. Anxiety
  3. Inferiority complex
  4. Negative self-concept
  5. Exam anxiety
  6. Hmbree & Siepp
  7. Zeidner
  8. Taylor
  9. Haber & Alpert
  10. Liebert & Morris
  11. Deffenbacher

 

این پژوهش ها بعدها سبب فرضیۀ آزمایش نشده ای مبنی بر این بود که افکار منفی راجع به امتحان نسبت به افکار پراکنده و نامربوط به آن تاثیر منفی بیشتری دارد. الیس ، فلدمن و بک اظهار می دارند که مشکلات روانی نتیجۀ شناخت نادرست افراد است ، زیرا عواطف محصول شناخت است . بسیاری از ناراحتی های مردم و زندگی عاطفی نامنظم آنها ریشه در انواع شناخت های نادرست آنها دارد (به نقل از بادله و تهران زاد ، ۸۷).

در شیوه درمان شناختی رفتاری نیز به درمانجو کمک می شود تا الگوهای تفکر تحریک شده و رفتار ناکار آمد را تشخیص دهد و برای آن بخش های منظم و تکالیف رفتاری سازمان یافته ای استفاده شود. درمان شناختی رفتاری در برسی خود بر عاطفه، شناخت و رفتار متمرکز می شود و بدین ترتیب هرسه حوزه را  تشخیص میدهد و برای  آن بخش های منظم و تکالیف رفتاری در برسی خود  بر عاطفه ، شناخت و رفتار ، متمرکز می شود و به این ترتیب هر سه حوزه را هم زمان در نظر میگیرد (هوتون و سالکوس۱ ، ۲۰۱۲). هرچند روانشناسان توانستند با بهره گرفتن از اصول رویکرد شناختی موفقیت های زیادی در مشاوره و درمان کسب کنند اما تلفیق دو رویکرد شناختی و رفتاری می توند تاثیرات سریع تر و عمیق تری در مراجعان ایجاد کند (صاحبی و جمعه پور ۱۳۸۳).

هیپنوتراپی، اثری بیش از دو برابر از روان درمانی های معمولی دارد. با این حال بسیاری از محققین و متخصصان بالینی در حال حاضر مشاهده کرده اند که هیپنوتیزم یک اثر هم افزایی به وجود می آورد، به ویژه زمانی که با درمان شناختی رفتاری همراه می شود. در دهه های ابتدایی رفتاردرمانی، تعدادی از مطالعات کوچک با این نتیجه هم سو بودند. پس از آن، دونالد توسی و همکارانش چندین مطالعه ی کنترل شده ی چند عاملی را در خصوص مزایای هیپنوتراپی شناختی یا درمان شناختی رفتاری را به تنهایی برای طیف وسیعی از شرایط، به کار بردند (روبرتسون۲ ، ۲۰۰۸).

هیپنوتراپی شناختی رفتاری ترکیب هیپنوتراپی با روش ها و مفاهیم درمان شناختی و رفتاری است. هیپنوتراپی شناختی رفتاری بر این فرض، استوار است که بیشتر آشفتگی های روانشناختی معلول یک شکل منفی خود هیپنوتیزم است به طوری که افکار منفی به طور انتقادی و حتی بدون اطلاع آگاهانه، پذیرفته می شوند. هیپنوتراپی شناختی رفتاری شامل چند روش اساسی شامل آرام سازی، تصویر سازی هدایت شده، باز سازی شناختی، حساسیت زدایی تدریجی و آموزش مهارت های هیپنوتیک می باشد(داود۳ ، ۲۰۰۸).

 


  1. Howton & Salkvous
  2. Robertson
  3. Dowd

۱-۲ ) بیان مسئله

اضطراب امتحان به اضطرابی گفته می شود که دانش آموزان قبل از جلسه امتحان دچار آن شده و در جلسه امتحان اضطرابشان به اوج خود می رسد ، حتی گاه چنین دانش آموزانی از رفتن به جلسه امتحان خود داری می کند (نجاریان ، ۱۳۸۹ ).

اضطراب به سه صورت نظام بدنی همچون افزایش ضربان قلب، مشکلات گوارشی و نظام رفتاری همچون تیک ها، اجتناب ها ویا نظام شناختی همچون هراس ها، وسواس ها خود را نشان می دهد . متداول ترین درمان های مورد استفاده برای اختلال های اضطرابی شامل: رفتار درمانی، درمان شناختی_ رفتاری، مداخله های خانوادگی و دارو درمانی یا ترکیبی از آنها است. اضطراب حالتی است که با احساسات منفی قوی و علائم تنش جسمانی بروز داده می شود که در آن فرد با بیمناکی خطر یا بدبختی آینده را پیش بینی می کند، که از طریق سه نظام بدنی، شناختی و رفتاری ابراز می گردد. برسی های گوناگون درباره میزان شیوع اضطراب، برآوردهای متفاوتی را ارائه می دهند بگونه ای که بازه ای بین ۸ تا ۲۷ درصد در طول زندگی را در بر می گیرد (مارش۱ ، ۲۰۱۰).

اختلالات اضطرابی یک اصطلاح کلی و شامل دسته ای از بیماری ها با تظاهر اصلی اضطراب می باشد ، این دسته شامل حملات آسیمگی (پانیک )، اضطراب فراگیری و انواع هراس ها است ؛ خلسه هیپنوتیزمی به دلیل همراهی همیشگی اش با تن آرامی و آرامش عمیق به خودی خود موجب کاهش اضطراب و تنش می شود بنابراین هیپنوتیزم فرصتی است برای یاد گیری اعمال کنترل بهتر و موثرتر ، زمانی که شخص چنین توانای مفیدی را در خود ایجاد و تقویت نماید ، اعتماد بنفس وی بیشتر می شود و بهتر قادر است آرامش خود را در موقعیت های مختلف حفظ و بر اضطرابش غلبه نماید ، از سوی دیگر یک هیپنوتراپیست آگاه به رویکرد هیپنوتیزم شناختی و با تجربه قادر است با تکنیک های موثر هبپنوتیزم شناختی با تغییر باورهای بنیادین اختلال اضطرابی بیمار را درمان و وی را برای همیشه از دست اضطرابش نجات دهد .( شهیدی و فتحی ، ۱۳۸۷) .

دانش آموزان ، مهمترین گروهی هستند که به طور مستمر با پدیده امتحان سر و کار دارند. دانش آموزان در فواصل زمانی بسیار کوتاه ، به شیوه های گوناگون ، مورد سنجش قرار می گیرند. این سنجش مستمر، یا از طریق پرسش های شفاهی و مستمر کلاسی است ؛ یا از طریق آزمون های کتبی ، اما در نهایت ، آنچه بیشتر از خود آزمون برای دانش آموزان معنا و اهمیت دارد، نتیجه امتحان است که در شرایط مرسوم آموزشی کشور ما، اغلب از طریق نمره ، تعیین می شود. حاضر شدن در جلسه امتحان ، اضطراب آور است. تقریبا ۸۰ درصد  دانش آموزانی که در امتحانات مختلف شرکت می کنند ، این اضطراب را تجربه کرده اند

 

 

مطلب دیگر :



 

  1. Marsh

که البته میزان آن ،بر حسب شرایط مختلف و در افراد مختلف،متفاوت است.نتایج حاصل از پژوهشها نشانگر شیوع بالای اضطراب امتحان در دانش آموزان مقطع راهنمایی و از سوی دیگر نشانگر اثر منفی اضطراب بر عملکرد تحصیلی می باشند. لذا توجه به آسیب شناسی، اجرای برنامه های پیشگیری و درمان به موقع دانش آموزان ضروری به نظر می رسد و به ویژه توانمند سازی مشاورین مدارس در جهت تشخیص و ارائه خدمات روان شناختی، و در صورت لزوم ارجاع به مراکز درمانی از اهمیت اساسی برخوردار است (نجاریان ، ۱۳۸۹).

ترس فرایندی شناختی است ، در حالی که اضطراب نوعی واکنش هیجانی است ، بر اساس این طرز تفکر ، ترس ارزیابی شناختی شرایط تهدید کننده آتی است . در واقع بک و امری۱ در سال ۱۹۸۵ اظهار کرده اند که ادراک خطر آتی وجه مشخصه اضطراب است ، هراس ها که با بهره گرفتن از ترس های شدید وغیر واقعی همراهند با اجتناب ارزشی ترسناک وموقعیت های ترسناک مشخص می شوند .با این وجود برانگیختگی هیجانی در تمام این حالت ها دخیل است ( به نقل از پورعتماد و طهماسبی مرادی ، ۱۳۸۷ ).

هیپنوتراپی اثر بیش از دو برابر از روان درمانی های معمولی را دارد ، با این حال بسیاری از پژوهشگران و متخصصان بالینی در حال حاضر مشاهده کرده اند که هیپنوتیزم به نظر یک اثر (هم افزایی)به وجود می آورد ، به ویژه با درمان شناختی رفتاری همراه شود (دونالدطوسی۳ ، ۲۰۰۸).

همچنین برایانت۴ وهمکاران در سال ۲۰۰۲ در درمان اختلال استرس حاد نشان داده اند که ترکیب هیپنوتیزم با CBT5 موثر تر از CBT و مشاوره حمایتی است. هیپنوتراپی شناختی شامل چند روش اساسی شامل آرام سازی ، تصویز سازی هدایت شده ، باز سازی شناختی ، حساسیت زدایی تدریجی و آموزش مهارت های هیپنوتیک می باشد و نیز درمان مبتنی برهیپنوتیزم شناختی به عنوان یک مدل یکپارچه نگر مبتنی بر درونی سازی ، از شش معیار برخورد دار است : ۱- اعتبار یابی تجربی نظریه میزبان ۲- فنون پایه ای مبتنی بر شواهد ۳- درونی سازی مبتنی بر تجربه ۴- حساسیت پیرامون درونی سازی ۵- درونی سازی متناسب ۶- اعتبار یابی تجربی درمان درونی سازی شده (به نقل از امیدی ،۱۳۹۱).

هیپنوتراپی شناختی هنگامی که با درمان رفتاری بدون هیپنوتیزم مقایسه می شود اثر هشتاد و هفت درصدی دارد بدین معنی که یک مراجعه متوسط در درمان نوع اول به هشتاد درصد مراجعان در درمان نوع دوم بهتر است (کیریسش۶ ،۱۹۹۳).

پشت همه افکار بنیادین بوجود آورنده اضطراب یک فرض پایه از خطر شخصی وجود دارد بک و امری اظهار می کنند که این سازه شناختی مرکزی (افکار بنیادین) در اضطراب است . لیهی پیشنهاد می کند که موضوع های شناختی که در آن سوی اضطراب قرار می گیرد : تهدید ، فقدان ، شکست قریب الوقوع و

 

 

 

  1. Beck & Emery
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد