ت ب) پرسشنامه پرخاشگری باس و پری (The Aggression Questionnaire- AQ). 109
پیوست ج) پرسشنامه ویژگی شخصیتی نئو (NEO – FFI ). 112
مقدمـه و بیان مسـاله
این فصل با مقدمه آغاز می شود. سپس بیان مسئله و ضروت انجام پژوهش مورد بررسی قرار می گیرد. در ادامه فرضیهها و متغیرهای پژوهش تشریح می شوند و در پایان، تعریف مفهومی و عملیاتی هوش هیجانی، شخصیت و پرخاشگری ارائه می گردد.
۱-۱مقدمه
خشم و پرخاشگری هیجانهای جهانشمولی هستند که در همه فرهنگ ها دیده می شوند و یکی از شایع ترین مشکلات رفتاری هستند که موجب ناراحتی و پریشانی دیگران شده و بهداشت روانی جامعه را به خطر می اندازند (نصری، ۱۳۸۵). تغییرات شناختی دوره نوجوانی با تغییرات شخصیتی نظیر بی نظیر بودن و احساس آسیب ناپذیری همراه است (سلیتر، ۲۰۰۳). گذار از یک دوره به دوره دیگر معمولا با تنیدگی همراه است و نوجوان در حال گذر از کودکی به بزرگسالی است. اگر این تنیدگی ها با ویژگیهای شخصیتی از قبیل روانرنجوری همراه شود می تواند زمینه ساز رفتار پرخاشگرانه شود (اللهیاری ، ۱۳۷۶).
بی تردید رفتار پرخاشگرانه، هیجان و شناخت عناصری در هم تنیده هستند. هیجان نیروی قدرتمندی است که عامل برانگیختگی انسان و رفتارهای پرخاشگرانه را تحت تاثیر قرار می دهد. که همواره پاسخ ها و رفتارهای انسان را تحت تاثیر قرار می دهند. لذا توانایی تشخیص و ابراز صحیح هیجانها (هوش هیجانی) می تواند به سازگاری بیشتر افراد کمک کند (گرین وود، ۲۰۰۱). نیز پرخاشگری نیز یکی از هیجان های منفی مشکل ساز در مدارس محسوب می شود (کیاروچی و فورگاس، ۲۰۰۱) و با توجه به اینکه رفتارهای پرخاشگرانه در نوجوانان با رفتارهای ضد اجتماعی در دوره بزرگسالی رابطه نزدیک دارد(هینونن و رایکونن،۲۰۰۵) و پرخاشگری درگیری های خشونت آمیز بین افراد را موجب میشود که ناراحتی خود و دیگران را در پی دارد، لذا مطالعه پرخاشگری و عوامل و مولفه های پیش بینی کننده آن، و لحاظ نمودن این فاکتورها در طراحی برنامه های مداخله ای در این زمینه، بسیار حائز اهمیت است.
۱-۲ بیان مسأله
پرخاشگری[۱] یکی از مهمترین مشکلات نوجوانان است که به عنوان آمادگی برای ابراز خشم در نظر گرفته شده است (رابرتون[۲]، دافون[۳] و باک[۴]، ۲۰۱۲). پرخاشگری به شیوه های مختلف ابراز میگردد گاهی به صورت خشم[۵] فرو خورده می شود و گاهی به
افراد و اشیاء بیرونی معطوف میگردد (وبستر[۶]، ۲۰۰۶). پرخاشگری انسانی شامل هرگونه رفتاری است که مستقیماً به قصد آسیب رساندن به فرد دیگری از یک فرد صادر می شود (رابرتون و دیگران،۲۰۱۲؛ اندرسون[۷] و بشمن[۸]، ۲۰۰۲) پرخاشگری ممکن است به اشکال گوناگونی بروز پیدا کند. شکل پرخاشگری کلامی و جسمانی آن معرف مؤلفه های ابزاری یا رفتاری، خشم معرف جنبه هیجانی و خصومت معرف جنبه شناختی پرخاشگری است (رابرتون و دیگران،۲۰۱۲) پرخاشگری آشکار و حالتهای انفعالی آن با ویژگیهای خاص خود، موضوع هیجان را تشکیل می دهند(کیاروچی[۹] و فورگاس[۱۰]، ۲۰۰۱). در هر صورت پرخاشگری می تواند مشکلاتی را برای نوجوانان، خانواده آنها و دیگران ایجاد کند.
در مورد عوامل تاثیر گذار بر پرخاشگری دبو[۱۱] و کلو[۱۲] (۲۰۰۷) معتقدند رفتارهای پرخاشگرانه کودکان و نوجوانان اغلب دو خاستگاه دارد: یکی مزاج کودک و دیگری موقعیت خانواده. اما در یک تقسیم بندی کلی میتوان عوامل زیر را بر شمرد: عوامل زیست شناختی: از عوامل زیست شناختی موثر بر پرخاشگری میتوان به نقش هورمونها، مزاج (خلق و خو) (دبو و کلو، ۲۰۰۷) و نقص در کارکرد برنامه ریزی لوب پیشانی (مهری نژاد، شریفی و فرج زاده، ۱۳۹۰) اشاره کرد. عوامل خانوادگی: مانند روابط خانوادگی (وستا، ۲۰۰۰) و شیوه فرزند پروری والدین، به نحوی که سبک فرزندپروری دموکراتیک با پرخاشگری رابطه معکوس، سبک استبدادی با پرخاشگری رابطه مثبت داشته و بین سبک فرزند پرورس سهل گیرانه و پرخاشگری رابطه ای مشاهده نشده است (انزابی، شریفی و فرج زاده، ۱۳۹۰). مشکلات اجتماعی: از قبیل مشاهده خشونت در رسانه ها (وستا، ۲۰۰۰)، طلاق و جدایی والدین (یعقوبی، سهرابی و مفیدی، ۱۳۹۰). عوامل فردی: مانند شناختها و باورهای فرد (وستا، ۲۰۰۰) خودکارامدی (سیارپور و دیگران، ۱۳۹۰).
عوامل و متغیرهای فردی مختلفی از جمله عزت نفس پایین (شفیعی و صفاری نیا،۱۳۹۰)، مشکلات میان فردی، احساس بهرهکشی، تکانشی بودن، نقص در مدیریت عواطف و آگاهی هیجانی (رابرتون، دافون و باک، ۲۰۱۲) هوش هیجانی (همان منبع) و خودشیفتگی[۱۳] (وبستر،۲۰۰۶) به نحوی با پرخاشگری مرتبط هستند.
مایر و همکاران (۲۰۰۲) هوش هیجانی[۱۴] را به عنوان مجموعه ای از تواناییها در نظر گرفته اند که ادراک، بیان، جذب، فهم و تنظیم هیجان را میسر می سازد. به علاوه رشد فکری و عاطفی را بر میانگیزد (مایر[۱۵] و سالووی[۱۶] ، ۱۹۹۷؛ مایر و همکاران، ۲۰۰۰).
مطلب دیگر :
راهنمایی بیشتر برای تولید سایت با کیفیت
کافتسیوس[۱۷]، (۲۰۰۴) دریافتند که هوش هیجانی شامل چهار توانایی است: ۱- توانایی ادراک هیجان. ۲- ادراک هیجان به منظور استفاده در دیگر فرایندهای ذهنی ۳- فهم هیجان. ۴- توانایی مدیریت هیجان. با توجه به این که پرخاشگری نوعی هیجان محسوب می شود (گلمن، ۱۹۹۵) و یکی از مؤلفه های هوش هیجانی مدیریت هیجانات است (کیاروچی و فورگاس، ۲۰۰۱)، به نظر می رسد بتوان با آموزش هوش هیجانی به افراد، پرخاشگری را در آنها کنترل نمود. هوش هیجانی با سازگاری اجتماعی[۱۸](چان[۱۹]، ۲۰۰۵؛ سوبرگ[۲۰]، ۲۰۰۸) و مهارت های اجتماعی و ارتباطی (گوری[۲۱]، ۲۰۰۱) رابطه مثبت و با رفتارهای ناسازگارانه[۲۲] مردان، رابطه منفی دارد (بریکت[۲۳]، مایر[۲۴] و وارنر[۲۵]، ۲۰۰۴). هوش هیجانی همچنین با شناسایی محتوای هیجانها و توان همدلی با دیگران (مایر و سالووی، ۱۹۹۷) ، سازش اجتماعی و هیجانی و رضایت از زندگی، رابطه مثبت دارد (بشارت و دیگران، ۲۰۰۲) برخی پژوهش ها نشان دادهاند که آموزش هوش هیجانی باعث رشد معنادار رابطه سازگاری و مدیریت تعارض می شود (سالا[۲۶]، ۲۰۰۴). تفاوت های جنسیتی در هوش هیجانی، توجه بسیاری از پژوهشگران را به خود جلب کرده است . یافته ها نشان دهنده بالاتر بودن سطح هوش هیجانی در دختران نسب به پسران است (سیاروچی[۲۷]، چان[۲۸] و کاپوتی[۲۹]، ۲۰۰۰؛ پتریدزو فورنهام، ۲۰۰۳؛ وان روی[۳۰] و همکاران، ۲۰۰۵). در متون مشهور بیشتر به وجود تفاوت جنسیتی از نظر هوش هیجانی اشاره می شود و غالباً زنان و دختران را دارای هوش هیجانی بالاتر میدانند(ملایی، آسایش، تقوی کیش و قربانی، ۱۳۹۰). هوش هیجانی می تواند بر کیفیت رابطه با دیگران هم موثر باشد (خدابخش و بشارت، ۲۰۱۱) این تواناییها (درک، فهم و مدیریت هیجانها) می تواند بر روابط با دیگران نقش تسهیل کننده ایفا کند (اوستین[۳۱] ،فارلی[۳۲] ، بلاک[۳۳] و مور[۳۴] ، ۲۰۰۷؛ بارلو[۳۵] و کالتر[۳۶] و استلیانو[۳۷] ، ۲۰۱۰؛ زیندر[۳۸] و الینک شیمش[۳۹]، ۲۰۱۰).
پژوهشهای اخیر نشان داده است که تنظیم هیجانها در سلامت روانی نقش مهمی دارد و نقص در تنظیم هیجانها با دامنه وسیعی از اختلالات روانی و رفتارهای مشکلزا از قبیل مصرف مواد (کان و دمترویچ، ۲۰۱۰)، خود زنی عمدی (باخولت[۴۰] و دیگران، ۲۰۰۹؛ میکولیزاک[۴۱]، پتریدز[۴۲] و هاری[۴۳]، ۲۰۰۹)، افسردگی (گروس[۴۴] و جان[۴۵]،۲۰۰۳) و اضطراب (سیزلر[۴۶] و دیگران، ۲۰۱۰) دارای رابطه است. همچنین شواهدی وجود دارد که نقص در تنظیم هیجانها (که به هوش هیجانی بر میگردد) با رفتارهای پرخاشگرانه مرتبط است (رابرتون و دیگران، ۲۰۱۲). این شواهد از مطالعاتی ناشی می شود که رابطه بین جنبه های مختلف کنترل و تنظیم خشم و پرخاشگری را نشان میدهد (نورسترون[۴۷] و پپه[۴۸]، ۲۰۱۰). پژوهشها علاوه بر تنظیم ناسازگارانه هیجان ها مشکلات در کنترل خشم را نیز در رفتارهای پرخاشگرانه دخیل دانسته اند (کان [۴۹]و دیگران،۲۰۱۰؛ ایزارد[۵۰] و دیگران، ۲۰۰۸؛).
ارنت (۱۹۹۴) معنقد است که نوجوانان نسبت به بزرگسالان از هیجان خواهی بالاتری برخوردارند. یافته های او بیانگر آن است که هیجان خواهی و برونگرای با پرخاشگری دارای رابطه است (ابوالقاسمی،۱۳۷۸). اللهیاری (۱۳۷۷) رابطه مولفه های شخصیت با پرخاشگری را نشان داده است. یافته های وی نشان دهنده رابطه مثبت بین ناپایداری هیجانی و پرخاشگری در نوجوانان است. همچنین پژوهش کاروسو، بارکرف ترمبلی و ویتارو (۲۰۰۶) نشان دهنده رابطه ویژگی های سایکوتیک، تکانشگری، برونگرایی و ریسک پذیری با رفتارهای پرخاشگرانه است. آنها معتقدند این ویژگی های شخصیتی پیش بینی کننده رفتارهای پرخاشگرانه، ضد اجتماعی و تخریبی در افراد می باشد.
متغیر های متعددی با پرخاشگری مرتبط هستند اما با در نظر گرفتن مبانی نظری فوق، پژوهش حاضر به بررسی رابطه هوش هیجانی و و ویژگی های شخصیتی با پرخاشگری می پردازد
تعداد صفحه :۱۳۰
قیمت : ۱۴۷۰۰تومان