دانشگاه آزاد اسلامی...

۵-۱-۲- فرضیه دوم پژوهش: ۸۶

۵-۲- محدودیتهای پژوهش ۸۸

۵-۳- پیشنهادهای پژوهشی ۸۸

۵-۴- پیشنهادهای کاربردی ۸۹

منابع ۹۰

پیوست‌ها ۱۰۴

چکیده

در این پژوهش، اثربخشی طرحواره درمانی بر تنیدگی تحصیلی و رضایت از زندگی تحصیلی دانشجویان دانشگاه علوم و تحقیقات کرمانشاه مورد بررسی قرارگرفته­است. پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی است. در این پژوهش با بهره گرفتن از روش نمونه گیری هدفمند، تعداد ۳۹ دانشجوی دارای تنیدگی تحصیلی انتخاب شدند. که به دو گروه آزمایش و گواه تقسیم شدند. داده های پژوهش با بهره گرفتن از پرسشنامه­های فهرست تنیدگی دوران دانشجویی گادزلا،  مقیاس چند بعدی رضایت از زندگی دانشجویی هبنر، و فرم کوتاه پرسشنامه طرحواره‌های‌ یانگ (YSQ-SF) گردآوری شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها، از تحلیل کوواریانس چند متغیری استفاده گردید. نتایج پژوهش نشان داد که طرحواره درمانی می‌تواند باعث کاهش تنیدگی تحصیلی (۰۴/۰p<  و  ۴۸/۹f=  ) و نیز افزایش رضایت از زندگی دانشجویی(۰۱/۰p<  و  ۹۱/۱۳f= ) دانشجویان شود.

کلید واژه‌­ها : طرحواره درمانی،  رضایت از زندگی تحصیلی ، تنیدگی تحصیلی

۱-۱- مقدمه

دانش‌آموزان و دانشجویان در دست‌یابی به اهداف آموزشی خود با چالش‌ها و مشکلات فراوانی مواجه می‌شوند. وقتی چنین تجاربی منفی تلقی شود، اثر مخربی بر انگیزش، عملکرد تحصیلی و بهزیستی آنان بر جای خواهد گذاشت. مورفی[۱] و آرچر[۲] (۱۹۹۶) بیان کردند حضور در مقاطع تحصیلی برای عده زیادی تجارب مثبتی به همراه دارد، ولی برای برخی دیگر مطالب تحصیلی از قبیل آزمونها وغیره با تجربه تنیدگی همراه است.


تنیدگی تحصیلی[۳] به احساس نیاز فزآینده به دانش و به طور همزمان، ادراک فرد مبنی بر نداشتن زمان کافی برای دستیابی به آن دانش اشاره می‌کند. (موریس[۴]۱۹۹۰؛ نقل از گادزالا[۵]وبالوگلو[۶]، ۲۰۰۱) بر عوامل پنجگانه تنیدگی‌زا (ناکامی‌ها، تعارض‌ها، فشارها، تغییرات و تنیدگی خود تحمیل شده) و واکنش‌های چهارگانه به این عوامل(فیزیولوژیکی، رفتاری، شناختی، هیجانی) تأکید کرد. میشی[۷] و گلاچان[۸] و بری[۹] (۲۰۰۱) بر اساس نتایج مطالعات ابوذری (۱۹۹۴)، کوپر[۱۰](۱۹۸۸، نقل از میسرا[۱۱] و کاستیلو[۱۲]، ۲۰۰۴) و فیشر[۱۳](۱۹۹۴، نقل از میسرا و کاستیلو، ۲۰۰۴) بر نقش با اهمیت و تعیین کننده استرس تحصیلی در شکل‌گیری تجارب دانشجویان، در کنار متغیرهای شش‌گانه (سن، جنس، انگیزه ادامه تحصیل، عزت نفس کلی، مفهوم خود تحصیلی) دیگر تأکید کردند. کاروس[۱۴]،گیز[۱۵]، موس[۱۶] (۱۹۹۶) در بیان عوامل استرس‌زا در دوران دانشجویی بر نقش با اهمیت تجربه محدودیت زمانی دانشجو در دستیابی به دانش گسترده تأکید می‌کنند. ابوذری (۱۹۹۴) کلم و فرازر[۱۷] (۱۹۸۶، نقل از میسرا، کاستیلو، ۲۰۰۴) خاطر نشان ساختند که دانشجویان در مقاطعی از هر نیم سال تحصیلی، برای مثال در هنگام امتحان و در رقابت با دوستان خود به منظور دستیابی به نمرات بالاتر، استرس بیشتری را گزارش می‌کنند.

مطلب دیگر :



مرور ادبیات پژوهش نشان می‌دهد که علاقه فزاینده‌ای نسبت به توصیف و بررسی بهزیستی دانشجویان وجود دارد (کوک، بویک[۱۸]، بارکام[۱۹]، برادلیوآدین[۲۰]، ۲۰۰۶). نتایج مطالعه‌ها، دوملا[۲۱]، اردمن- سیجر[۲۲]، ماری[۲۳]، فان[۲۴]، سوکاس[۲۵] و یوکوزوکا[۲۶](۲۰۰۰) نشان داد که دانشجویان با تجربه تنیدگی بالا علاوه بر علاوه بر اجتناب از تمرین رفتارهای مربوط به سلامت؛ سطوح پایین‌تری از عزت نفس و ادراکات مرتبط با وضعیت سلامت را گزارش کردند. نتایج مطالعه انگ و هوان[۲۷](۲۰۰۶) نیز در بررسی رابطه بین تنیدگی تحصیلی و عقاید خودکشی بر نقش میانجی‌گر افسردگی تأکید کرد. به عبارت دیگر، نتایج این مطالعه نشان می‌دهد که تنیدگی تحصیلی از طریق پیش‌بینی نمرات افسردگی افراد به طور غیرمستقیم بر عقاید خودکشی تأثیر می‌گذارد. پولتاوسکی[۲۸]و فرارو[۲۹](۲۰۰۳) در پژوهشی با هدف بررسی رابطه بین تجربه تنیدگی تحصیلی و بیماری جسمی در دانشجویان دختر و پسر آمریکایی و روسی نشان دادند که دختران در مقایسه با پسران تنیدگی ادراک شده بیشتر و سطوح بالاتری از بیماریهای جسمانی را گزارش کردند.

یکی از نظریه‌های مطرح در عرصه طرحواره‌ها، نظریه طرحواره‌های ناسازگار اولیه یانگ[۳۰] است. یانگ (۲۰۰۵) در نظریه خود پانزده طرحواره  معرفی کرده که در نتیجه ارضا نشدن پنج نیاز هیجانی مهم، شامل نیاز به پیوند و پذیرفته شدن[۳۱]، خودگردانی[۳۲]، شایستگی و هویت[۳۳]، آزادی در بیان نیازها و هیجانهای سالم[۳۴]، خودابرازی، خود انگیختگی و لذت[۳۵] و جهت‌گیری از درون[۳۶] ایجاد می‌شوند. این طرحواره‌ها عبارت‌اند از: محرومیت هیجانی[۳۷] (عقیده به اینکه دیگران با ما همدلی ندارند و به موقع نیازهای ما ر ا بر آورده نمی‌کنند)، رهاشدگی/ بی ثباتی [۳۸](در این حالت شخص احساس می‌کند که نزدیکانش از او حمایت عاطفی نمی‌کنند نمی‌توانند از او محافظت نمایند)، بی اعتمادی / بدرفتاری[۳۹](عقیده به اینکه دیگران به ما آسیب می‌رسانند و به ما دروغ می‌گویند، تا امتیازات ما را بگیرند)، انزوای اجتماعی[۴۰](اعتقاد به این موضوع که فرد با دیگران متفاوت است، و به هیچ دسته‌ای تعلق ندارد)، نقص / شرم[۴۱](احساس اینکه او فردی بد و ناخواسته است، در این شرایط فرد احساس حقارت می‌کند و فکر می‌کند که هیچ کس او را دوست ندارد)، شکست[۴۲](عقیده به اینکه او شخصی شکست خورده است و در هر زمینه‌ای شکست خواهد خورد)، وابستگی / بی کفایتی[۴۳](عقیده به اینکه او به میزان قابل توجهی برای انجام وظایفش نیازمندکمک دیگران است)، آسیب پذیری به ضرر[۴۴](ترس افراطی ازیک بیماری و یا ترس از اینکه در یک موقعیت به او ضربه شدیدی وارد خواهد شد، که او قادر به پیشگیری از آن نیست)، گرفتاری/ در دام افتادگی[۴۵](وابستگی عاطفی شدید به یک یا چند نفر از نزدیکان به خصوص والدین)، اطاعت[۴۶](سرکوبی بیش از حد عواطف به خصوص خشم به منظور اجتناب از تنهایی)، از خودگذشتگی[۴۷](نادیده گرفتن خود و تمرکز بیش از حد در برآوردن نیازهای دیگران در موقعیت‌های زندگی)، بازداری هیجانی[۴۸](تأکید افراطی بر منطقی بودن و ممانعت از ابراز خشم و هر نوع عاطفه دیگر، بیان نکردن احساسات و عواطف)، معیارهای سرسختانه /عیب جویی افراطی[۴۹](عقیده به اینکه شخص باید معیارهای درونی بسیار بالایی داشته باشد، نوعی کمال‌گرای افراطی)، استحقاق[۵۰](عقیده به اینکه شخص از دیگران بالاتر است، و هر کاری که او انجام می‌دهد و یا ادعا می‌کند درست است). وخویشتن‌داری و خودانضباطی ناکافی[۵۱](ناتوانایی در مهارخواسته‌ها و تمایل افراطی برای خشنودی و اجتناب از موقعیت‌های ناراحت کننده).

 

 

 

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد