واحد کرمانشاه دانشکده تحصیلات تکمیلی پایان نامه برای دریافت درجه کارشناسی ارشد رشته تکنولوژی آموزشی (M.A) ...

نقش تصویر واژه بر کاهش اشکالات املایی دانش آموزان پایه چهارم
 
چکیده:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر استفاده از تصویر-واژه بر کاهش اشکالات املایی دانش آموزان پایه چهارم مقطع ابتدایی در سال تحصیلی ۱۳۹۱-۱۳۹۰ انجام شده و براساس دیدگاه شناختی است. در این پژوهش از روش شبه تجربی و استفاده از گروه کنترل وگروه شاهد انجام گرفت . جامعه آماری دانش آموزان پایه چهارم مقطع ابتدایی در آموزش و پرورش ناحیه سه کرمانشاه می باشد، که تعداد کل آن ها ۲۸۴ نفر است. ۱۶۲نفر از آن ها به صورت تصادفی انتخاب شد، از آن جا که دانش آموزان پایه چهارم در مدرسه شهدای فرهنگی بیشترین شباهت را به طرح مذکور داشتند، لذا تحقیق بر روی این گروه انجام گرفت. پس از این که افراد انتخاب شدند، به دو گروه شاهدو کنترل با تعداد هر کدام ۸۱نفر طبق فرمول کوکران تبدیل شده و مدت یک سال تحصیلی طی ده جلسه با بهره گرفتن ازآزمون توانایی های روانی–ایلی نویز(آی.تی.پی.ا.) بارویکردشناختی و تمرکز برخانواده پردازش اطلاعات مانند تفکر استقرایی توسط معلم تحت آموزش قرار گرفتند. پس از اجرای آموزش در دو گروه، فرضیه های پژوهش مورد آزمون قرار گرفت و برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کواریانس، نرم افزار (spss) ،جداول و نمودار برای بررسی توزیع فراوانی و درصد نمره توانایی، میانگین، میانه، انحراف معیار، مینیمم و ماکزیمم استفاده شده است. توزیع مشاهدات را با فرض نرمال بودن مشاهدات پذیرفته شده آزمون نموده و نتایج حاکی از تاثیر مثبت آموزش مبتنی بر تصویرواژه برکاهش اشکالات املایی دانش آموزان دارد.
واژه های کلیدی: تصویر _ واژه، یادگیری، دید گاه شناختی، تفکر استقرایی
 
فصل اول:
کلیات تحقیق


مقدمه :

ازسال ۱۹۵۰به بعد توجه مربیان، روانشناسان و پزشکان  به گروه خاصی از کودکان وآموزش آن ها معطوف گشت که ازنظر جسمی و مغزی دارای هیچ گونه عارضه ی 

مشخصی نیستند،ولی دچار نارسایی های ویژه ی یادگیری وگاهی اوقات نابهنجاریهای رفتاری می باشند ودرمان آن ها باروش  های متداول امکان پذیر نیست .

برای کسانی که شغل معلمی را انتخاب نموده اند، گهگاه دانش آموزانی درکلاس وجود دارند، با توجه به اینکه روش تدریس برای همه یکسان بوده، اما  عده ای از آن ها در یک یا چند درس از کلاس عقب افتاده اند. آیا این کودکان عقب مانده ی ذهنی هستند؟ غالباَ عقب مانده ی ذهنی نخستین تصوری است که به ذهن اکثر معلمان خطور می کند. البته چنین تصوری سال ها بر جََو آموزش و پرورش حاکم بوده است. به تدریج صاحبنظران و دست اندرکاران تفاوت هایی را بین عقب ماندگان ذهنی وعقب افتادگان درسی مشاهده کرده اند و نتیجه ی این مشاهدات به پیدایش گروه دیگری از این نوع دانش آموزان انجامید که مشکل  آن ها را اختلالات یادگیر ی نامیدند. این تعریف و تشخیص به کمک دانش آموزانی آمده  که به طور مداوم در کارهای درسی خود با شکست مواجه بوده اند.  نارسایی های این ها با واژه های مختلف در کتاب های روانشناسی و علوم تربیتی نام گذاری شده اند. متداول ترین این واژه ها عبارتند از: ضایعات مغزی[۱]، ضایعات خفیف مغزی[۲]، آسیب های عصبی[۳]. این اصطلاحات که درآن ها ریشه اصلی نارسایی های یادگیری، عوامل بدنی شمرده شده است با اعتراضات و انتقادات زیادی مواجه شده است(نادری، ۱۳۸۸).
متخصصین آموزشی با بسیاری از این کودکان روبرو می شوند که دچار اختلالات یادگیری هستند ولی علم پزشکی هیچ گونه علامتی ازنابهنجاری های عصبی یا ضایعاتمطلب دیگر :

۳ تعریف اشتباه از هکر رشد

 مغزی درآن ها نمی یابند، درحالی که کودکان دیگری هستند که دچار ضایعات مشخص شده مغزی اند ولی هیچ گونه اشکالی در یادگیری ندارند. بنابراین به تدریج اصطلاحات فوق الذکر اعتبار خود را از دست داده است. اکنون لقب نارسایی های ویژه یادگیری را برای این گونه کودکان که با وجود هوش بهنجار در یک یا چند زمینه مانند: خواندن، نوشتن، سخن گفتن، فهم ریاضی و. دچار ناتوانی و اشکالات یادگیری هستند به کار می برند، چون این کودکان دچار ضایعه مشخص شده مغزی یاعصبی نیستند، نظریه ی اشکالات مغزی وعصبی نتوانسته است متخصصین این رشته را قانع کند. بنابراین فرضیه ها و سپس نظریه های مختلفی دراین زمینه پدید آمده است. تاریخچه این تخصص ویژگی هایی از روانشناسی وآموزش وپرورش رانمایان می کند. شایان ذکر است که در تمام نظریه ها سعی شده است که پدیده نارسایی های ویژه یادگیری را در کودکانی که از هوش معمولی برخوردارند توضیح داده شود. از دانش آموزان توسط آزمون دکتر آلفرد مانزرت (پیوست پایان نامه ) تست هوش به عمل آمده که بهره هوشی دانش آموزان مذکور از۹۰ بیشتر بوده و رقم به دست آمده نشان دهنده وضعیت بهره هوشی طبیعی در دانش آموزان است و از این لحاظ فراگیران مشکلی ندارند. اما با توجه به طیف وسیعی از مهارت ها که از آن ها خواسته می شود وهم زمان با آمدن به مدرسه این انتظارات از آن ها افزایش یافته است،که یکی از آن خواسته ها نوشتن زیبا بدون غلط، نوشتن و ارائه نوشته هابا خطی زیبا و جمله بندی که نشان از توانایی بالای دانش آموز باشد، تا حدی که از روی متنی که نوشته در مورد شخصیت و توانایی حافظه او قضاوت می شود. لذا به علت مشکلاتی که در خلال مقاله بحث خواهد شد نه تنها از عهده آن بر نمی آیند بلکه به مرور زمان احساس می کنند که توانایی پیشرفت مانند دیگر همسالان خود را ندارند

بیان مسأله :
کودکان با نارسایی های ویژه یادگیری آن دسته ازکودکانی دانسته شده اند که دریک یا تعدادی از فرایندهای اساسی یادگیری، فهم مطالب، کاربرد زبان گفتاری یانوشتاری دچارمشکل اند.این اشکالات ممکن است درکودکان به صورت های گوناگون مانند: دشواری درگوش دادن، فکرکردن، صحبت کردن، خواندن و نوشتن، هجی کردن وحساب کردن ظاهر شوند. به طور خلاصه این کودکان دارای ویژگی های  زیرهستند:
۱ـ دارای بهره هوشی تقریبا متوسط یا بالاتر هستند
۲ـ  ازنظرحواس مختلف (بینایی، شنوایی و)سالم هستند.
۳ـ  ازامکانات محیطی وآموزشی نسبتا مناسبی برخوردارهستند.
۴ـ این کودکان دارای نابهنجاری های شدید رفتاری هستند .
۵ـ پیشرفت این کودکان به طورقابل ملاحظه ای ازبهره هوشی، سن وامکانات آموزشی که ازآن برخوردارند کمتراست .
عللی که برای شکست این کودکان درزمینه ی یادگیری ذکر کرده اند چنین می توان خلاصه کرد:
الف) فقدان انگیزش کافی
ب) فقدان توجه و دقت لازم
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد