):کیفیات فضایی خیابان مدرس در ارضاء نیازهای اصلی پیادهها ۱۰۸
جدول(۴-۵): نتایج آزمون T برای کیفیات فضایی خیابان مدرس در ارضاء نیازهای اصلی پیادهها ۱۰۹
جدول(۴-۶): معیارهای خیابان ممتاز در فضاهای شهری جهت تعاملات اجتماعی ۱۰۹
جدول(۴-۷): نتایج آزمون T برای معیارهای خیابان ممتاز در فضاهای شهری جهت تعاملات اجتماعی ۱۱۰
جدول(۴-۸) : شاخصهای پیاده راه جهت تعاملات اجتماعی ۱۱۱
جدول (۴-۹) : شاخصهای پیاده راه جهت تعاملات اجتماعی ۱۱۱
جدول (۴-۱۰): رضایتمندی از تجهیزات پیاده راه خیابان مدرس ۱۱۲
جدول(۴-۱۱): رضایتمندی از تجهیزات پیاده راه خیابان مدرس ۱۱۳
جدول(۴-۱۲): نیازها و کیفیات فضایی پیاده راه خیابان مدرس جهت تعاملات اجتماعی ۱۱۴
جدول(۴-۱۵): نتایج آزمون T برای نیازها و کیفیات فضایی پیاده راه خیابان مدرس جهت تعاملات اجتماعی ۱۱۴
جدول (۴-۱۶): فضاهای عمومی (پیاده راه) و نیازهای کیفی عابرین پیاده جهت تعاملات اجتماعی ۱۱۵
جدول(۴-۱۷): نتایج آزمونT برای جدول : فضاهای عمومی (پیاده راه) و نیازهای کیفی عابرین پیاده جهت تعاملات اجتماعی ۱۱۶
جدول (۴- ۱۸): کیفیات فضاهای پیاده راه و ارتقاء تعاملات اجتماعی ۱۱۶
جدول(۴-۱۹) : کیفیات فضاهای پیاده راه و ارتقاء تعاملات اجتماعی ۱۱۷
جدول(۴-۲۰): سنجش کیفیات فضایی پیاده راه خیابان مدرس در جهت تعاملات اجتماعی ۱۱۸
جدول(۴- ۲۱) : کیفیات فضاهای پیاده راه و ارتقاء تعاملات اجتماعی ۱۱۹
جدول(۴- ۲۲): رضایتمندی شهروندان از کیفیات فضایی پیاده راه خیابان مدرس جهت انجام تعاملات اجتماعی ۱۲۰
جدول(۴-۲۳): تعاملات اجتماعی در خیابان مدرس ۱۲۱
جدول (۴-۲۴) : ضرایب همبستگی بین متغیرهای مستقل و تعاملات اجتماعی شهروندان ۱۲۲
جدول (۴- ۲۵): رگرسیون چندگانه برای بررسی کیفیات فضایی پیاده راه خیابان مدرس در ارتقاء تعاملات اجتماعی ۱۲۳
فهرست اشکال
شکل (۲-۱): اصول دعوت کنندگی و کشش فضا در فضای میان ساختمان ها ۴۲
فهرست نمودارها
نمودار (۲-۱): فضای شهری، ارتباط متقابل میان روابط و فعالیت ها ۳۲
نمودار (۴-۱): هدف شهروندان از آمدن به خیابان مدرس ۱۰۸
فهرست دیاگرام ها
دیاگرام (۱-۱): دیاگرام تحلیلی مؤلفه های تأثیرگذار بر کیفیات فضایی پیاده راه ها ۴۶
چکیده
سلطه تدریجی حرکت سواره بر فضاها و معابر شهری، برنامه ریزی و طراحی شهری را از مقیاسها و نیازهای انسان پیاده دور ساخته است. زندگی شهری زمانی به اوج خود میرسد که شهر در خدمت انسان باشد نه در خدمت اتومبیل؛ به این ترتیب شهر و شهروند در جایگاه و نقش بایسته خود قرار میگیرند و زمینه حضور مردم در فضاهای شهری فراهم میشود. در این پژوهش به بررسی بهبود کیفیات فضایی پیادهراها و تاثیر آن بر ارتقاء تعاملات اجتماعی شهروندان در این فضاهای شهری جهت نیل به حیات مدنی در شهر و انسانی کردن فضاهای شهری است. پژوهش از نظر هدف کاربردی- توسعهای و به لحاظ روش توصیفی – تحلیلی (پیمایشی) میباشد. جامعه آماری، جمعیت ۱۰ سال به بالای شهر کرمانشاه که براساس سرشماری ۱۳۹۰، برابر ۷۳۱۱۴۴ نفر، براساس فرمول کوکران حجم نمونه شهروندان در خیابان مدرس ۲۴۶ نفر در نظر گرفته شده است که ۲۲۰ پرسشنامه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته شد که به صورت مقطعی در یک هفته از ۶ تا ۱۲ دی ماه ۱۳۹۳ در تمام روزهای هفته و در طول تمام روز صبح، ظهر و عصر توزیع گردید که جامعیت داشته باشد. خیابان مدرس به طول ۱۸۴۰ متر از میدان آزادی تا میدان جهاد، از گذشته تا به حال به صورت یک پوسته ضعیف اصلی ترین شریان تجاری – تاریخی شهر کرمانشاه را تشکیل داده است این خیابان به عنوان یک فضای شهری هیچ گاه تعامل و ارتباطی با پیرامون خود نداشته است و با توجه به نقش و عملکردی که این خیابان در هسته مرکزی شهر دارد انتظار میرود که پاسخگوی نیازها و توقعات روزمره شهروندان باشد. یافته های پژوهش نشان داده است که مؤلفه های کیفیات فضایی پیاده راه در سطح نامناسبی قرار دارند و ارتقاء کیفیات فضایی آن باعث افزایش تعاملات اجتماعی در پیادهراه خیابان مدرس شهر کرمانشاه میگردد و بین تمام ابعاد آن با تعاملات اجتماعی رابطه مستقیم و معنادار وجود داشته است و بر آن تأثیرگذار بودهاند و پیادهراه خیابان مدرس در بافت مرکزی شهر کرمانشاه در جهت پاسخگویی به نیازهای شهروندان از وضعیت مطلوبی برخوردار نبوده است. محور خیابان مدرس به دلیل هویت تاریخی فرهنگی آن و وجود کاربری های فعال دارای پتانسیل بالایی در جهت تحقق تعاملات اجتماعی میباشد. نتایج پژوهش نشاندهنده عدم کیفیات فضایی پیاده راه خیابان مدرس جهت ارتقاء تعاملات اجتماعی و دستیبابی به جامعه مدنی و شهری انسانی در بافت مرکزی شهر کرمانشاه است.
واژگان کلیدی: پیادهراه،کیفیات فضایی، تعاملات اجتماعی، خیابان مدرس، شهر کرمانشاه
پیشگفتار
طراحی فضاهای شهری مسئلهای است که متخصصین امر در مورد چگونگی انجام آن اتفاق نظر کامل دارند. مثلاً بعضی بر این عقیدهاند که مسئله تنها تهیه پرسپکتیوهای زیبا و تصاویر هنرمندانه از فضاهای شهری است. گروهی دیگر مسئله را عملکردها و بخصوص در درجه اول تامین دسترسی برای وسایل نقلیه و بعد از آن دسترسی برای پیادهها میدانند. متاسفانه شهرسازی کلاسیک تاکنون نتوانسته است بین نقطه نظرهای مختلف ارتباط برقرار کرده و به یک نظریه (تئوری) منسجم دست یابد. به همین علت است که مهندسین ترافیک همچنان با دید یک بعدی خود به طراحی خیابانها، جاده ها و اتوبانها ادامه میدهند و معماران و شهرسازان سنت گرا نیز همچنان اقدام به تهیه پرسپکتیوهای زیبا و مناظر باشکوه از فضاهای شهری می کنند. نظریه های جدید فضاهای شهری را در رابطه با رفتارهای استفاده کنندگان از آن فضاها بررسی می گردد. هر فعالیتی که توسط انسان صورت میگیرد اساساً متکی به فرهنگ است. فعالیتهای شهروندان در فضاهای شهری تابع خصوصیات فرهنگی جامعه است، فرهنگ الگوهای رفتاری را بوجود میاورد و سپس الگوهای رفتاری تعیین کننده و بیان کننده چگونگی استفاده مردم از فضاها میشوند. ماهیت و چگونگی فعالیتهائی که در فضاهای شهری صورت میگیرند را میتوان بطور کلی به دو عامل عمده و اساسی نسبت داد: یکی عامل فرهنگی و دیگری عامل محیط (یا خصوصیات فضایی- کالبدی). به این ترتیب که استفاده از فضا بخصوص توسط پیادهها عمدتاً ریشه و منشاء فرهنگی دارد و محیط (فرم فضا) تنها نقش کمکی (حمایت کننده) و یا نقش بازدارنده داشته و به هیچوجه تعیین کننده رفتارها نمی باشد (بحرینی، ۱۳۷۵: پیشگفتار).
امروزه، کیفیت و جذابیت فضاهای عمومی شهری به یکی از سنجه های توسعه یافتگی و قابلیت زندگی در شهرها بدل گردیده است. در این میان، پیادهراها بدلیل ویژگیهای خود در ایجاد تعاملات اجتماعی در عصر ارتباطات مجازی و تحریک اقتصادی نواحی پیرامونی و نیز به عنوان پهنههایی چند عملکردی که دامنه گستردهای از فعالیتها را در بر میگیرند، از نقشی اساسی برخوردار میباشند. شهرهای اروپایی به ویژه آلمان و هلند، پیشگام ایجاد و گسترش پهنههای پیاده بودهاند و شهرهای آمریکایی نیز در طول زمانهای مختلف، رویکردهای گوناگونی نسبت به موضوع داشته اند. اما علیرغم وجو سابقهای بیش از نیم قرن در جوامع پیشرو در این زمینه و در حالیکه در آستانه هزاره سوم بسیاری از شهرهای دنیا، پیادهمداری را در حد چشمانداز اصلی توسعه شهری ارتقاء داده و برنامهها و فعالیتهای علمی و گستردهای را در این رابطه در دست اجرا دارند، به نظر میرسد که توسعه شهرها در دوران معاصر در کشورمان، در گسستی عمیق با سنت گذشته خود، خودرومدار و بر مبنای تسهیل هر چه بیشتر حرکت سواره بوده و آنچنانکه باید به فضاها و محدودههای پیاده و اهمیت آنها در ایجاد سرزندگی و پویایی شهری توجه نگردیده است (کاشانی جو، ۱۳۹۳: پیشگفتار). رویکرد صرف برنامه ریزی شهری به ابعاد کالبدی ـ کارکردی شهر بدون توجه به ارزشها و اهداف اجتماعی و اقتصادی مترتب بر آن، فلسفه وجودی شهرها، به عنوان محلی برای زندگی را با تردیدهای جدی مواجه کرد، به گونهای که عمده انتقادات علیه این نوع برنامهریزی متوجه اهداف و ارزشهای اجتماعی و کیفی و به عبارتی “قابل زیست بودن شهر”، متمرکز شده بود. فضاهای شهری انسانی و مدنی را میتوان ارزشی انکارناپذیر در مطلوبیت فضای زندگی شهری امروز به شمار آورد.
در فصل اول، کلیات تحقیق شامل: طرح مسئله، ضرورت و اهمیت انجام تحقیق،اهداف پژوهش، پیشینه مطالعاتی، سوالات و فرضیههای تحقیق، جنبه جدید بودن و نوآوری در تحقیق و مشکلات تحقیق آورده شده است.
در فصل دوم، ادبیات نظری تحقیق: مفاهیم و دیدگاه های مرتبط با موضوع تحقیق مورد بررسی قرار گرفته و در نهایت رویکرد نظری ارائه شده است.
در فصل سوم، محدودههای مطالعاتی (خیابان مدرس شهر کرمانشاه) در راستای موضوع تحقیق مورد بررسی قرار گرفتهاند. تاریخچه تحولات کالبدی شهر کرمانشاه، شکل گیری خیابان مدرس به اجمال آمده است. همچنین به مطالعه طرح ساماندهی و احیاء بافت مرکزی شهر کرمانشاه در جهت تعریض خیابان مدرس پرداخته شده است .
در فصل چهارم به تجزیه و تحلیل مسئله اختصاص یافته است. در این فصل ابتدا دادههای آماری مطرح شده، سپس یافتهها تجزیه و تحلیل شده است. در این فصل تعاملات اجتماعی در پیادهراه مدرس مورد سنجش قرار گرفته است و شاخصها و زیرشاخصهای تاثیرگذار بر کیفیت محیط شهری بر تعاملات اجتماعی مشخص شده است.
در فصل پنجم بررسی و آزمون فرضیهها انجام شده و نتایج تحقیق ارائه گردیده است. در خاتمه پیشنهادهایی برای بهبود کیفیت محیط شهری پیادهراها در جهت افزایش تعاملات اجتماعی ارائه شده است
فصل اول:
کلیات پژوهش
۱-۱- مقدمه
تبیین دقیق موضوع و طرح ابعاد حاکم بر آن را میتوان مهمترین گام یک پژوهش دانست. در واقع کلیات طرح پژوهش هسته اصلی پژوهش و نمایی کلی از فرایند انجام پژوهش است. در فصل حاضر پس از بیان مساله و طرح پرسش های بنیادی پژوهش، پیشینه مطالعاتی موضوع مورد مطالعه توصیف می شود. در ادامه با بیان فرضیه های مطرح شده و اهداف مورد نظر در این پژوهش، به بیان روش و مراحل انجام پژوهش خواهیم پرداخت. در پایان نیز اصلی ترین مشکلات فراروی این پژوهش ذکر خواهند شد.
امروزه اغلب فضاهای عمومی شهری و خیابآنها به دلیل افزایش بی رویۀ وسایل نقلیه و وابستگی الگوی زندگی شهری به آنها، به شدّت تحت سلطۀ ماشین درآمده است. شکل گیری و توسعۀ اغلب فضاهای شهری، خیابانهاو حتی کوچهها، در شهرهای جدید ایران، بر مبنای مقیاس سواره و مسائل مربوط به ترافیک است. محورهای باریکی که در حاشیۀ محورهای سواره در خیابآن های شهری به عنوان «پیاده رو » وجود دارد، گویی پسماندههایی از فضای اصلی سواره است که فقط برای تردّدهای ضروری شهروند پیاده باقی مانده است . برخی از ویژگی های فضاهای شهری پیاده مدار و شهروندگرا، از جمله اجتماع پذیری، امنیّت اجتماعی و روانی، خوانایی و دسترسی راحت، پویایی و سرزندگی، حس تعلّق و خاطره انگیزی مکان، احیای هویّت های تاریخی و اجتماعی، مسیرهای پیاده و دوچرخه، کیفیّت سیما و منظر شهری، کیفیّت فضای سبز و عناصر طبیعی، کیفیّت مبلمان و علائم شهری این ویژگیهای پیادهمدارانه تأثیر بسیار زیادی بر شکل گیری کمّی و کیفی انواع تعاملات اجتماعی و ارتقای کیفیّت زندگی شهروندی دارد .در این پژوهش، که هدف آن شناخت میزان پیاده مداری در خیابان مدرس و تأثیر آن بر کیفیّت ارتباطات اجتماعی مردم است، سعی شده است نخست به بررسی مفهوم پیاده محوری و شهروندگرایی در شهرسازی و شناسایی شاخصه های آن در فضاهای شهری پرداخته شود. سپس با نگاهی به سیر تاریخی شکل گیری و تحوّلات فضای شهری خیابان مدرس کرمانشاه، برخی ویژگی های پیاده مدار این فضای شهری تاریخی و تأثیر آن بر کمّیت و کیفیّت تعاملات اجتماعی شهروندان، مورد کشف و بازشناسی قرار گرفته است.
ادراک هویت فضایى، تعلق به یک محیط و درک کیفیتهاى فضاهاى شهرى، اغلب تنها از طریق پیادهروى در محیط قابل دستیابى هستند. تعاملات اجتماعى شهروندان در فضاهاى شهرى، زندگى اجتماعى را به وجود آورده و تقویت مى کند. امروز، در شهرهاى ما به دلیل ازدحام اتومبیل و اولویت حرکت سواره، این تعاملات کاهش بسیار یافته است و اتومبیل ها نقش اصلى را در جابجایى هاى شهروندان به خود اختصاص داده اند. نتیجه این اهمیت بیش از اندازه به وسایل نقلیه و در نتیجه کاهش تحرکات پیاده و افت کیفیت زندگى شهرى، توجه مدیران شهرى به یافتن بهترین مسیرها براى حذف حرکت سواره و تبدیل آنها به پیاده راه است که اغلب به دلیل طراحى صرفا کالبدى به خصوص در کشور ما این تلاش ها بىنتیجه مانده است (رسولی و رحیم دخت خرم،۱۳۸۸: ۷۰).

تداخل میان رفت و آمد سواره و عابران پیاده، یکی از بزرگترین مشکلات در شهرهای امروزی است. در بسیاری از شهرها، رفت و آمد پیوسته افزایش یافته است؛ در نتیجه برخوردهای زیادی میان عابران پیاده و رفتو آمد موتوری رخ میدهد. وجود نگاهی منتقدانه به رفت و آمد عبوری سنگین در مرکز شهر، به ویژه به رفت و آمد سواره غیر ضروری، که با ایجاد محیط شهری مردمگرا و سرزنده مغایرت دارد، حائز اهمیت است (یان گل ،۱۳۸۹: ۲۷).
به نظر می رسد شهرهای کشورمان در دوران معاصر با گسستی عمیق نسبت به گذشته، اکثر توجه خود را به اتومبیل و تسهیل هرچه بیشتر حرکت سواره معطوف داشته است و آنچنان که باید به محدوده های پیاده و اهمیت آن در ایجاد سرزندگی شهر توجه نگردیده است.
شهرهای کنونی هیچ فضایی را جهت برقراری روابط اجتماعی در اختیار شهروندان قرار نمیدهد و این باعث می شود که حس تعلق شهروندان نیز هر روزتر کم رنگ تر شود. علاوه بر این امر زندگی ماشینی نیز در کمرنگ شدن زندگی اجتماعی نقش بسزایی دارد.
در این پژوهش به بررسی تأثیر گسترش پیادهراه (سرزندگی، اجتماع پذیری، فرم و کالبد، انعطاف پذیری، دسترسی و نفوذپذیری، خوانایی،آسایش و راحتی، فراغت و جذابیت، زیبایی، ایمنی و امنیت ، نظافت و پاکیزگی) خیابان مدرس در بافت مرکزی و تاریخی شهر کرمانشاه در ارتقاء تعاملات اجتماعی است. با توجه به پایین بودن سطح تعاملات اجتماعی در پیادهراه خیابان مدرس، به عنوان هدف اصلی تحقیق شناخت روش های تقویت تعاملات اجتماعی در آن می باشد.
در این پژوهش به بررسی بهبود کیفیات فضایی پیادهراها و تاثیر آن بر ارتقاء تعاملات اجتماعی شهروندان در این فضاهای شهری جهت نیل به حیات مدنی در شهر است.
۱-۲- بیان مسأله
با شروع انقلاب صنعتی، اختراع اتومبیل و گسترش شهرها، به تدریج اولویت دادن به نقش عابر پیاده و فضاهای پیادهمحور در شهرها و فضاهای شهری کمرنگ شده و از کیفیت فضایی عرصههای عمومی شهر، فضاهای باز شهری و پیادهراها کاسته شده است؛ عرصههایی که خود به عنوان بستر و خاستگاه، نقش محوری در ارتقاء سطح تماسها، ارتباطات و تعاملات اجتماعی بین شهروندان ایفا میکنند. در این راستا عدم توجه به مقیاس انسانی و نادیده گرفته شدن نیازهای عابرین پیاده از معضلات پیش رو میباشد، به طوری که کمبود و نبود کیفیت در پیادهراها منجر به تضعیف حضور و تعاملات اجتماعی شهروندان شده است. بنابراین ضرورت شناخت مؤلفههای تأثیرگذار بر کیفیت این فضاها به منظور پاسخگویی به نیازهای شهروندان در راستای ارتقای حضور و سطح تعاملات اجتماعی ایشان، بیش از پیش مهم جلوه مینماید (عباس زاده و تمری، ۱۳۹۲: ۱۰-۱) ، تا قبل از انقلاب صنعتی، اندازه و تناسبات عناصر شکلدهندۀ شهر، بر مبنای مقیاس انسانی و الگوی جابهجاییهای شهری نیز بر مبنای حرکت پیاده بوده است. هم چنین مقیاس انسانی و حرکت پیاده ساختار سکونتگاههای شهری را شکل داده است. اما با شکلگیری انقلاب صنعتی و به دنبال آن حاکمیّت تفکّر مدرنیسم و به ویژه مطرح شدن نظریّه «شهر مناسب با اتومبیل شخصی» از نقش و اهمیّت فضاهای پیاده کاسته شد و به مرور شهروند پیاده، جایگاه و اولویت خود را در فضای شهری از دست داد. با شکست شهرسازی مدرن و به دنبال آن افزایش توسعه انسانی و محیط زیست، انتقادهای زیادی دربارۀ دیدگاههای مدرن در شهرسازی و نیز کیفیّتهای کالبدی – فضایی نامطلوب حاصل از آن مطرح شد. در دوران معاصر، برای بازگرداندن کیفیّتهای شهری به شهروندان و بازپس گرفتن استیلای شهر از ماشین و اعطای آن به صاحبان اصلی آ نها (یعنی شهروندان)، جنبشها و دیدگاههای جدیدی از جمله «شهرسازی شهروندگرا» و «شهرسازی پیادهمدار» ظهور یافته است ( قربانی و جام کسری، ۱۳۸۹ : ۵۶ ).
انقلاب صنعتی و پیدایش دیدگاه منطقهبندی کاربریها، موجب افزایش فاصلهها و کاهش نقش فرد پیاده در فضای معابر شد و همه چیز مقهور سرعت جابه جایی وسیله نقلیه موتوری گردید. به این ترتیب عنصر اصلی سازندۀ شهر یعنی انسان، مجبور به نفس کشیدن در معابر آلوده، پر سروصدا و مملو از اتومبیل شد)قریب، ۱۳۸۳ :۲۱). با اختراع اتومبیل و تولید روز افزون آن، چهرۀ شهرها و نوع زندگی مردم دچار تغییراتی شد. فضاهای شهری که تا آن زمان بر مبنای مقیاس انسانی و با توجّه به حرکت عابرمطلب دیگر :
پایان نامه با موضوع تحلیل محتوای کیفی و مشکلات خانوادگی
پیاده و ادراک او از محیط تعریف میشدند، پس از آن متناسب با مقیاس خودرو طرّاحی شدند. به مرور، انسان به عنوان کاربراصلی فضاهای شهری فراموش شد و نیازهای او به آرامش و امنیّت در شهر نادیده گرفته شد (رنجبر، رئیس اسماعیلی، ۱۳۸۹: ۸۴). به عقیدۀ فرون، اتومبیل با وجود امتیازاتی که در زمینه تحرک شخصی به همراه داشته، مسئول تغییرات منفی زیادی در جوامع نیز بوده است. این نیرو خود را بر همه جنبهه ای زندگی شهری تحمیل و عناصر وحدتبخش اجتماعی را نابود کرده است. اتومبیل مقیاس خود را بر طرّاحی شهری تحمیل میکند و برای رفت و آمد و توقف، فضای زیادی میطلبد. اتومبیل، انسان پیاده را در فضای پیادهروی محدود و باریک )که به طور دائم باریکتر میشود( منزوی میسازد و فرصتهای ارتباط متقابل اجتماعی و برخورداری از لذّتهای بصری را از انسان میگیرد(Fruin,1971:3) . در دوران معاصر، پس از انتقادهای فراوانی که به صنعتیشدن و ماشینیشدن زندگی در شهرها و فضاهای شهری شد، اهمیّت مفهوم انسانمداری و پیادهمحوری در فضاهای شهری افزایش روز افزونی یافت. خیابانها نقش مهمی در ایجاد شبکه هم پیوند فضاهای باز و عمومی شهری و در نتیجه شکلگیری هویّت کلان شهر ایفا می کنند. چنان چه«جان لنگ » اشاره میکند «کیفیّتی که از شهر برداشت میشود، بیش از هر چیزی بستگی به کیفیّت خیابانهای آن دارد» (لنگ، ۱۳۸۶ ::۱۳۰).
در آستانه هزاره سوم فضاهای عمومی شهری به عنوان مکان سوم که نقش اساسی در برقراری تعاملات اجتماعی ایفا مینمایند مورد توجه جدی قرار گرفته شده است. فضاهای شهری، مکانهایی هستند که به عموم شهروندان تعلق داشته، منحصر به جنبه کالبدی و فیزیکی نبوده و درحقیقت با حضور انسان و فعالیت اوست که معنا می یابند (کاشانی جو،۱۳۸۹: ۱۰۶-۹۵). میزان موفقیت فضاهای شهری با میزان استفاده از آن فضا و حضور انسان در آن متناسب است. در واقع معماری و شهرسازی باید به جای افتراق و جدایی در پی افزایش تعاملات اجتماعی و همبستگی انسانها باشد. اما آنچه امروزه در اغلب فضاهای شهری با آن روبرو هستیم کاهش روابط و مشارکت اجتماعی ساکنان در این فضاهاست (بهزادفر و طهماسبی، ۱۳۹۲: ۲۸-۱۷).
فضاهای عمومی مهم ترین بخشهای شهر را تشکیل میدهند که یکی از این فضاها پیادهراهای شهری هستند. فضاهای عمومی شهری، بستر روابط اجتماعی ساکنان شهرها، به شمار میرود. پیادهراههای شهری تجلیگاه حیات مدنی شهر و محل رخداد وقایع و فعالیتهای اجتماعی شهروندان در حیات مدنی شهری است. پیادهراها، محل حضور همه شهروندان و مشارکت آنان در زندگی جمعی است. به همین دلیل وجود آنها در شهر به ارتقای تصویر ذهنی افراد از شهر کمک میکند. پیادهراها در مقیاس شهر عمل میکنند و باید پذیرای گروه های مختلفی از شهروندان با اندیشه، احساس و ادراک فضا، سن، جنس و تواناییهای جسمی متفاوت باشند. در پیادهراها باید همواه زندگی اجتماعی در جریان باشد و سرزندگی از ویژگیهای اساسی و اصلی آن است. این فضا هم چنین باید خود را همواره با رویدادهای درون خود هماهنگ سازد. لذا انعطاف نیز از ویژگیهای مهم در پیادهراهاست و آنچه حضور همه شهروندان در پیادهراها را تضمین میکند، ایمنی این فضا است (پاکزاد، ۱۳۸۶ : ۲۸۲ ). اگر فضاها برای انجام فعالیتهای پیاده روی، ایستادن و نشستن، جذاب باشند، فعالیتهای اجتماعی زمینه خوبی برای رشد خواهند داشت (Gehl,1987). با وجود تمام اشکال ارتباطی موجود در شهرهای امروز، مهم ترین امکان با هم بودن افراد در محیط های اجتماعی از طریق پیادهروی و پیادهراها مهیا می شود(اکبری نصب،۴۷:۱۳۹۳). پیادهراها به عنوان یکی از مهم ترین فضاهای شهری از دیرباز بستر تعاملات اجتماعی بوده که بیشتر کنشهای میان افراد در آن به وقوع میپیوندد. میتوان اذعان داشت انسانها با قرار گرفتن در محیط های اجتماعی به تعامل با یکدیگر می پردازند و این امر به انسجام اجتماعی منجر خواهد گردید و این مهم میسر نخواهد گردید مگر با ایجاد فضاهای بهینه ای که موجب ترغیب شهروندان به قرارگیری در این محیط ها شود ودر نتیجه بتوان به ایجاد تعاملات اجتماعی و انسجام اجتماعی رسید.
پیادهراها بخشی از فضاهای شهریاند. امروزه فضاهای شهری، ضرورتی اساسی در برنامههای توسعه شهری یافتهاند که این امر حکایت از نقش این فضاها در تقویت وجهه فرهنگی – اجتماعی شهر دارد. موضوع فضای شهری از جمله مباحث پرجاذبه ای است که بسیاری از اندیشمندان مسائل شهری به آن توجه داشته و اهمیت آن را اساساً به جهت رابطهای میدانند که آن با راهبردهای اجتماعی، پالایش ساخت اجتماعی، تولید کیفیت انسانی- عاطفی در جامعه، بیان زندگی فعال مردم، فعالیت سیاسی، زندگی سالم شهری و مانند آن دارد (پارسی، ۱۳۸۱: ۱). پیاده روی، ابتدایی ترین نوع حمل و نقل شهری است و می تواند ایمن ترین و راحت ترین آن نیز باشد (محمدی و همکاران، ۱۳۹۲: ۹-۱). پیادهراها محل حضور همه شهروندان و مشارکت آنان در زندگی جمعیشان میباشد. این فضاها در مقیاس همه شهر عمل کرده و میبایست پذیرای گروه های مختلفی از شهروندان باشد. در آنجا شهروندان در یک رابطه تعاملی با یکدیگر، با هم بودن را آموخته و برای ارتقای حیات جمعی میکوشند (پاکزاد، ۱۳۸۶).
حرکت پیاده طبیعیترین، قدیمیترین و ضروریترین شکل جابجایی انسان در محیط است و پیادهروی هنوز مهمترین امکان برای مشاهده مکانها، فعالیتها و احساس شور و تحرک زندگی و کشف ارزشها و جاذبههای نهفته در محیط است (پاکزاد، ۱۳۸۳). مفهوم «پیاده مداری»، که امروزه به یکی از اساسی ترین دغدغهها و مباحث شهری تبدیل شده است
بخش مهمی از تعاملات اجتماعی و فرهنگی در فضاهای شهری محقّق میشود، بنابراین نقش فضاهای پیادۀ شهری در تقویت بنیان های اجتماعی و فرهنگی شهر اهمیّت بسیاری دارند. در این میان، پیادهراها معابری دارای نقش اجتماعی عمده هستند که میتوانند شور و سرزندگی را به فضاهای شهری آوردند و مردم را به حضور داوطلبانه در شهر تشویق کنند. بنابراین آزادی عمل انسان پیاده برای توقف، مکث، تغییر جهت و تماس مستقیم با دیگران بسیار زیاد است. فضاهای پیاده مدار، با توجّه به ماهیّتشان از نظر ادراک هویّت فضایی، احساس تعلّق به محیط و دریافت زیبایی، از اهمیّت اساسی برخوردارند و با جذب طیف وسیعی از گروه های اجتماعی، حس همگرایی، تعامل مستقیم شهروندان را با وجود بینشها، احساس ها، خواسته ها و گرایش های مختلف تقویت میکند )قربانی و جام کسری،۱۳۸۹: ۶۲-۶۰). اصل فلسفه وجودی پیادهراها نه صرفاً عملکردهای فیزیکی و ارتباطی، تثبیت و تقویت برخی کاربریها و مسائل اقتصادی بلکه گسترش ارتباطات و تعاملات اجتماعی- فرهنگی و ایجاد مقیاس انسانی در عرصه عمومی میباشد.