خود کنترل هستند(آقایار و شریفی درآمدی، ۱۳۸۵). ساسمن[۲۴] و همکاران (۲۰۰۳) در پژوهش خود که با یک نمونه۱۰۵۰ نفری انجام گرفت نشان دادند، که بین مصرف سیگار، الکل، ماری جوانا و دیگر مواد با خودکنترلی پایین رابطه منفی معنی دار وجود دارد.
آدابرادوتیر و رافنسون[۲۵] (۲۰۰۲) نیز در مطالعه ای طولی نشان دادند، افرادی که رفتارهای ضد اجتماعی بیشتری دارند در مقایسه با افراد عادی، سطح خودکنترلی کمتری دارند و در خطر بیشتری برای مواجهه و سوء مصرف مواد و الکل قرار دارند. در واقع خودکنترلی یکی از مشکلات اصلی افراد با اختلال روانشناختی و نقایص جسمانی است. به بیان دیگر، می توان گفت که افراد با اختلال روانشناختی (مانند کاستی توجه- بیش فعالی) و نقایص جسمانی(مانند نابینایی) همانند افراد دیگر هستند، با این تفاوت که افراد دیگر می توانند رفتار خودشان را با توجه به شرایط و موقعیت های زمانی و مکانی تنظیم و کنترل کنند، اما افراد با اختلال روانشناختی- جسمانی قادر به مهار رفتار خود و پیش بینی عواقب رفتار خود نیستند و یا در کنترل رفتار خود از ضعف قابل توجه ای برخوردارند. به طور کلی افراد با مشکلات روانشناختی و جسمانی در کنترل خود مشکل دارند و در مقایسه با فراد عادی از خودکنترلی پایین تری برخوردارند. همچنین نتایج مطالعات متعدد نشان می دهد با آموزش مهارت های کنترل خود می توان بسیاری از مشکلات آنان را کاهش داد(به پژوه و همکاران، ۲۰۰۰).
از طرفی چندین دهه است که صاحبنظران تلاش کرده اند تا برای تبیین سبب شناسی حالت های روانشناختی نظیر اضطراب نظریه یا الگویی ارائه دهند یکی از الگوهای ارائه شده سیستم بازداری و فعال ساز رفتاری است، دو سیستم بازداری و فعال ساز رفتاری بخشی از اسانس نوروبیولوژیکال رفتار و عاطفه هستند و اساس انگیزشی پایه ای برای تفاوت های فردی در رفتار، خلق و عاطفه فراهم می سازند. صفات انعکاس دهنده سیستم فعال ساز صفات تکانشوری و صفات انعکاس دهنده سیستم بازداری صفات اضطرابی هستند. سیستم فعال ساز به نشانه های پاداش بدون تنبیه و فرار از تنبیه حساس است و سیستم فعال ساز به عواطف مثبت و هیجان های مثبت(امید، سرخوشی، شادکامی) رابطه دارد (ویلسون و همکاران[۲۶]، ۲۰۰۰). به اعتقاد بارکلی (۱۹۹۷) بازداری رفتاری، فرایندی عصب- شناختی است که به افراد کمک می کند تا پاسخ درنگیده بدهند. بازداری رفتاری سه فرایند به هم پیوسته را دربر می گیرد.:۱- بازداری پاسخ یا رویداد غالبی۲- توقف پاسخ جاری و ایجاد فرصت درنگ در تصمیم گیری برای پاسخ دادن یا ادامه پاسخ ۳- حفظ دوره درنگ و پاسخ خود فرمان که اتفاق می افتد.
الگوهای بازداری رفتار بر اندازه گیری و بررسی بازداری رفتاری در مقایسه با سازه هایی چون توجه، که احتمالاً قدرت تمایز بالایی برای تشخیص افراد با اختلالاتی چون عدم توانایی در تکلم و نابینایی دارد، تاکید می کند. درمان مبتنی بر الگوی بازداری رفتاری بدین گونه است که نارسایی مرکزی این دسته از افراد زمان است و آنها نمیتوانند فضاهای خالی بین رویدادها را به خوبی مشاهده کنند و بدین معنی که آنان دارای نزدیک بینی یا کوری زمان هستند. بازداری و فعال سازی رفتار، به عنوان دو سیستم پاسخ دهی با متغیر خلق یا عاطفه در ارتباط است. براساس فرضیه تجانس- خلق می توان گفت که فرد ترجیحاً محرکهایی را پردازش می کند که با حالت خلق فعلی وی سنخیت دارد. بنابراین، عاطفه مثبت، اساس و پایه ادراک های خوشایند، توجه و تفسیر مثبت است و سبب یادآوری ماده های خوشایند و مثبت بیشتری از حافظه میگردد. در مقابل، عاطفه منفی با ادراک های ناخوشایند و یادآوری ماده های منفی حافظه در ارتباط است (راس[۲۷] و همکاران، ۲۰۰۲).
حساسیت نظامهای بازداری و فعال ساز رفتاری درنظریه گری به نقل از کارور و وایت منعکس کننده تفاوتهای فردی از حساسیت نظام عصب شناختی زیر بنایی افراد در پاسخ به نشانه های محیطی می باشد (کارور و وایت ،۱۹۹۴). پیامدهای فعالیت نظام بازداری عبارت از اختلال در رفتار فعلی، خلق منفی، سوگیری توجه به سمت منابع تعارض و افزایش برانگیختگی است. این پیامدها موجب می شود تا فرد با اجتناب از منبع تهدید، تعارض خویش راحل کند. در قلمرو روانشناسی تحولی، بازداری رفتاری، نوعی گرایش در افراد است که موجب اختلال در رفتار جاری وی شده، فرد در هنگام مواجهه با افراد یا موقعیت های نا آشنا با خودداری و کناره گیری واکنش نشان می دهد (کجن[۲۸] و همکاران، ۱۹۸۷). پیامد سیستم بازداری- فعال سازی رفتار عبارت از: تقویت رفتار فعلی، خلق مثبت، سوگیری توجه به سمت منبع پاداش و افزایش برانگیختگی می باشد. این پیامدها رفتار پاداش گرفته را حفظ و تقویت کرده، تماس فضایی و زمانی با پاداش را نزدیک تر می سازند(اسمایلی و جکسون[۲۹]، ۲۰۰۷). همچنین نتایج برخی تحقیقات نشان می دهدکه برخی از اختلال های روانشناختی را می توان به وسیله فعالیت این دو نظام تبیین کرد.
نتایج بررسی گری[۳۰] (۱۹۹۰) نشان داد، این سیستم های مغزی -رفتاری اساس تفاوت های فردی می باشند و فعالیت هر یک از آنها به فراخوانی واکنش های هیجانی متفاوت نظیر ترس و اضطراب می انجامد. همچنین یافته های وی نشان داد، حساسیت سیستم فعال ساز رفتاری نشان دهنده تکانشگری فرد می باشد. مطالعات نشان داد، فعالیت سیستم بازداری رفتار موجب فراخوانی حالت عاطفی اضطراب و بازداری رفتاری، اجتناب فعل پذیر، خاموشی، افزایش توجه و برپایی می گردد .همچنین فعالیت زیاد پایه های نوروآناتومی این سیستم با تجربه اضطراب مرتبط می باشد (کر[۳۱]، ۲۰۰۲).
در ارتباط با عملکرد نظام های بازداری- فعال ساز رفتاری افراد نابینا فرضیه های متفاوتی مطرح است و این فرض وجود دارد که افراد نابینا از حساسیت بالای نظام بازداری/ فعال ساز رفتاری برخوردارند، این امر بیانگر این است که افراد نابینا به علائم و نشانه های تنبیه پاسخ داده و اضطراب بیشتری را تجربه میکنند. با این وجود مطالعات علمی دقیقی در ارتباط تفاوت حساسیت نظام های بازداری/ فعال ساز رفتاری افراد نابینا و عادی وجود ندارد. بنابراین با توجه به محدود بودن مطالعات انجام شده در خصوص خودکنترلی و حساسیت نظام بازداری- فعال ساز رفتاری در افراد نابینا و اهمیت موضوع، مساله اساسی در پژوهش حاضر مقایسه خودکنترلی و سیستم بازداری- فعال ساز رفتاری در افراد نابینا و عادی می باشد.
۱-۳ اهمیت و ضرورت پژوهش
۱-۳-۱ اهمیت نظری
پیش بینی های اخیر بیان می کنند که نزدیک به ۴۵ میلیون نفر در سراسر جهان بر طبق تعریف سازمان جهانی بهداشت (WHO) نابینا هستند و ۱۳۵ میلیون نفر از لحاظ بینایی ناتوان بوده و نیازمند کمک های اجتماعی، روانشناختی و اقتصادی می باشند(تیلفورس، ۱۹۹۹ ؛ آتبو و همکاران، ۱۹۹۶). بیش از ۹۰% کل افرادی که از لحاظ بینایی ناتوان و یا نابینا هستند در کشورهای در حال توسعه زندگی می کنند و فقط ۱۸% آنها در چین هستند (تابارا و همکاران، ۲۰۰۵ ؛ یان کیکسو، ۲۰۰۲). سازمان جهانی بهداشت اعلام نموده که در صورت ادامه روند کنونی هر ساله حدود ۱ تا ۲ میلیون نفر به جمعیت نابینایان دنیا افزوده خواهد شد، بطوری که تا سال ۲۰۲۰ تعداد نابینایان به دو برابر افزایش خواهد یافت در همین راستا این موسسه طرح VISION2020 را جهت حذف علل قابل پیشگیری و قابل کنترل نابینایی تا سال ۲۰۲۰ ارائه نموده است (تابارا و همکاران، ۲۰۰۱).
این افزایش، سؤالاتی را در این زمینه مطرح می کند که در مقابله با این عارضه چه باید کرد؟ یا چگونه از انتشار عوارض ناشی از نقص بینایی (مانند: ضعف عملکرد تحصیلی) در بین کودکان نابینا جلوگیری شود؟ این گونه مشکلات و سوالات از آنجا که طیف جمعیتی بسیار وسیعی را در بر گرفته و در سنین حساس و شرایط تربیتی ویژه ای مطرح می شود، ضرورت بررسی های جامع و بسیاری را درباره مشکلات بینایی کودکان سنین مدرسه می طلبد. بنابراین مطالعات درباره تنوع و عوامل مرتبط با شیوع نابینایی و سازوکار شخصی مواجهه با این اختلال در این زمینه بسیار یاری رسان است. نگرانی های موجود در مورد افراد نابینا باعث شده که سبکهای تفکر، سبکهای
مطلب دیگر :
https://urlscan.io/result/1fa8e1b3-72a2-41ec-bde1-4ddafc10a909/
خودکنترلی و خوشتن داری، نگرشها و سایر ابعاد روانشناختی زندگی این افراد مورد بحث قرار گیرد و گروه کثیری از مشکلات زمینه ای در پیدایش این اختلالات مورد بررسی قرار گیرد. علاوه بر آن، ضرورت پژوهش حاضر آن است که بدون داشتن اطلاعات لازم در مورد وضعیت سلامت روانی و یا چگونگی و تنوع اختلال نابینایی و عوامل موثر بر آن در بین افراد نابینا نمی توان برنامه آموزشی و درمانی درستی برای آنان تدوین نمود. همچنین از آنجا که مطالعات منتشر شده در این زمینه در کشورمان نسبتاً محدود می باشد مطالعه حاضر به بررسی و مقایسه خود کنترلی و سیستم بازداری- فعال ساز رفتاری در افراد نابینا و عادی پرداخته است، تا در راستای برنامه ریزی های آتی و بهبود سلامت روانشناختی این افراد اقدامات مناسبی صورت گیرد.
۱-۳-۲ اهمیت کاربردی
این پژوهش واجد اهمیتهای کاربردی زیادی است، از جمله این مضامین کاربردی میتوان به کار بست یافته های چنین پژوهشی در برنامه ریزی درمانهای روانشناختی اختلالات خلقی و هیجانی نابینایان و کم بینایان، اعلام نظر و گزارش نتایج نهایی طرح به متخصصین و مسئولین جهت مطالعه موثر پیرآمون خودکنترلی و نظام بازداری- فعال ساز رفتاری افراد نابینا و عوامل اثرگذار بر آن، جهت ارتقاء سلامت روانشناختی این افراد اشاره نمود، همچنین دست آوردهای این طرح می تواند زمینهای برای انجام مطالعات آتی واقع گردد.
۱-۴ اهداف پژوهش
۱-۴-۱ هدف کلی
تبیین خودکنترلی و سیستم بازداری- فعال ساز رفتاری در افراد نابینا و عادی.
الف) تبیین خودکنترکی در افراد نابینا و عادی
ب) تبیین سیستم بازداری- فعال ساز رفتاری در افراد نابینا و عادی
[۱]. mind-body
[۲]. Hippocrates
[۳]. Socrates
[۴]. Aristotle
[۵]. Plato
[۶]. Johanson&et.al.
[۷]. Thylefors & et al
[۸] . Attebo
[۹]. Tabbara & et al
[۱۰]. Yankexu
[۱۱]. Carver &White
[۱۲]. Snyder
[۱۳]. Kaushal &Kwantes
[۱۴]. Day &Kilduff
[۱۵]. Roth Bolum
[۱۶]. Bowmister
[۱۷]. Loog
[۱۸]. Rodriges
[۱۹]. Godferedson