۲-۳۶ -روش های کنار آمدن . ۷۹
۲-۳۷- مسئله گشایی برنامه ریزی شده ۷۹
۲-۳۸- کنار آمدن مواجهه ای ۸۰
۲-۳۹- حمایت اجتماعی ۸۰
۲-۴۰- روش های کنار آمدن دفاعی . ۸۱
۲-۴۱ -مکانیزمهای دفاعی واسترس . ۸۱
۲-۴۲- شیوه ی مقابله اجتنابی . ۸۲
۲-۴۳ -ادراک کنترل فردی ومقابله با استرس . ۸۲
۲-۴۴-کاهش دهندگان شیمیایی استرس ۸۲
۲-۴۵- تندرستی وانرژی ۸۳
۲-۴۶- عقاید مثبت ۸۳
۲-۴۷- منظقه ی راحتی ۸۳
۲-۴۸- اعتقادات مذهبی وآرامش درونی ۸۴
۲-۴۹- تفکر منطقی وتفکر غیر منطقی . ۸۴
۲-۵۰- ارتباط خانوادگی در زمان استرس ۸۵
۲-۵۱- بیان احساسات ۸۶
۲-۵۲- ارتباط صحیح وکاهش استرس ۸۶
۲-۵۳- مروری بر پژوهشهای انجام شده ۸۸
فصل سوم:روش اجرای تحقیق
۳-۱- روش تحقیق . ۹۶
۳-۲ -جامعه آماری ۹۶
۳-۳ -روش نمونه گیری وحجم نمونه . ۹۶
۳-۴-ابزار تحقیق . ۹۷
۳-۵- روش آماری ۹۸
فصل چهارم: تجزیه وتحلیل داده ها
۴-۱-مقدمه . ۱۰۰
۴-۲-توصیف داده ها . ۱۰۰
فصل پنجم: نتیجه گیری و پیشنهادات
۵-۱-مقدمه . ۱۱۷
۵-۲- فرضیه اول ۱۱۷
۵-۳ -فرضیه دوم ۱۲۲
۵-۴- فرضیه سوم . ۱۲۷
۵-۵-محدودیت ها ۱۲۸
۵-۶- پیشنهادات ۱۲۸
فهرست منابع .
فهرست منابع فارسی .
فهرست منابع انگلیسی .
۱۳۰
۱۳۱
۱۳۸
پیوست
چکیده انگلیسی ۱۴۲
۱۵۹
فهرست جداول
عنوان صفحه
جدول۴-۱توزیع میزان تحصیلات پاسخگویان بر حسب دو گروه . ۱۰۰
جدول۴-۲ توزیع گروه سنی پاسخگویان بر حسب دو گروه . ۱۰۱
جدول ۴-۳ مقایسه میانگین نمره مقابله مستقیم در دو گروه ۱۰۲
جدول ۴-۴ مقایسه میانگین نمره فاصله گرفتن در دو گروه . ۱۰۳
جدول ۴-۵ مقایسه میانگین نمره خود کنترلی در دو گروه . ۱۰۴
جدول ۴-۶ مقایسه میانگین نمره طلب حمایت اجتماعی در دو گروه ۱۰۵
جدول ۴-۷ مقایسه میانگین نمره پذیرش مسئولیت در دو گروه ۱۰۶
جدول ۴-۸مقایسه میانگین نمره گریز-اجتناب در دو گروه ۱۰۷
جدول ۴-۹ مقایسه میانگین نمره حل مسئله برنامه ریزی شده در دو گروه .۱۰۸
جدول ۴-۱۰ مقایسه میانگین نمره ارزیابی مجدد مثبت در دو گروه ۱۰۹
جدول ۴-۱۱ مقایسه میانگین نمره انعطاف پذیری در دو گروه .۱۱۰
جدول ۴-۱۲ مقایسه میانگین نمره مسئولیت پذیری در دو گروه ۱۱۱
جدول ۴-۱۳مقایسه میانگین نمره برون گرایی در دو گروه ۱۱۲
جدول ۴-۱۴ مقایسه میانگین نمره دلپذیر بودن در دو گروه . ۱۱۳
جدول ۴-۱۵ مقایسه میانگین نمره روان نژندی در دو گروه . ۱۱۴
جدول ۴-۱۶ مقایسه میانگین نمره میزان استرس در دو گروه .۱۱۵
فهرست نمودارها
عنوان صفحه
نمودار۴-۱-مقایسه میانگین نمره مقابله مستقیم در دو گروه۱۰۲
نمودار۴-۲- مقایسه میانگین نمره فاصله گرفتن در دو گروه۱۰۳
نمودار۴-۳- مقایسه میانگین نمره خود کنترلی در دو گروه۱۰۴
نمودار ۴-۴-مقایسه میانگین نمره طلب حمایت اجتماعی در دو گروه. ۱۰۵
نمودار ۴-۵-مقایسه میانگین نمره پذیرش مسئولیت در دو گروه.۱۰۶
نمودار ۴-۶-مقایسه میانگین نمره گریز-اجتناب در دو گروه۱۰۷
نمودار ۴-۷-مقایسه میانگین نمره حل مسئله برنامه ریزی شده در دو گروه ۱۰۸
نمودار ۴-۸-مقایسه میانگین نمره ارزیابی مجدد مثبت در دو گروه. ۱۰۹
نمودار ۴-۹-مقایسه میانگین نمره انعطاف پذیری در دو گروه۱۱۰
نمودار ۴-۱۰-مقایسه میانگین نمره مسئولیت پذیری در دو گروه۱۱۱
نمودار ۴-۱۱-مقایسه میانگین نمره برونگرایی در دو گروه. ۱۱۲
نمودار ۴-۱۲-مقایسه میانگین نمره دل پذیر بودن در دو گروه ۱۱۳
نمودار ۴-۱۳-مقایسه میانگین نمره روان نژندی در دو گروه۱۱۴
نمودار ۴-۱۴-مقایسه میانگین نمره استرس در دو گروه ۱۱۵
چکیده
هدف پژوهش حاضر، مقایسه مقایسه ی ویژگیهای شخصیتی، سبکهای مقابله ای و میزان استرس والدین نوجوانان دارای اختلال سلوک با والدین نوجوانان عادی بود. بدین منظور از میان نوجوانان گروه سنی ۱۰-۱۴ مراجعه کننده به مراکز مشاوره آموزش و پرورش منطقه ۵ اصفهان که تعداد ۱۰۷ نفر در یک دوره دو ماهه بود تعداد ۵۰ نفر که در چک لیست اسکید نمره لازم را کسب کرده بودند انتخاب شده و والدین آنها با پرسشنامه های نئو، سبکهای مقابله ای لازاروس و پرسشنامه استرس مورد مقایسه با ۵۰ والد دارای فرزند عادی قرار گرفتند. نتایج تجزیه و تحلیل آزمون t نشان داد که بین استرس والدین دارای نوجوانان مبتلا به اختلال سلوک با استرس والدین دارای نوجوان عادی تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین بین مقابله مستقیم، فاصله گرفتن، طلب حمایت اجتماعی، پذیرش مسولیت، گریز – اجتناب، حل مساله برنامه ریزی شده و ارزیابی مجدد مثبت در آزمون سبکهای مقابله ای در والدین دارای نوجوانان مبتلا به اختلال سلوک با والدین دارای نوجوان عادی تفاوت معناداری وجود دارد. یافته نشان داد که در ویژگیهای شخصیتی دو گروه بین روان نژندی و برون گرایی تفاوت معناداری وجود دارد ولی بین نمره انعطاف پذیری، مسئولیت پذیری و دلپذیر بودن بین دو گروه تفاوت معناداری وجود ندارد .
واژه های کلیدی: ویژگیهای شخصیتی- سبکهای مقابله ای- استرس و اختلال سلوک
فصل اول
مقدمه
۱-۱ مقدمه
بررسی تاریخچه اختلالهای روانی نشان میدهد که همواره این اختلالها همراه و همزاد بشر بوده و هست و انسانها جهت پیشگیری و درمان آنها به شیوههای مناسب و نامناسب متوّسل میشوند (احمدزاده ۱۳۸۴،۲۵).
با توجه به اهمیتی که جوامع امروزی برای تداوم و بقا سلامت و بهداشت روانی افراد جامعه قائل است بررسی و شناخت عواملی که به پایداری و موفقیّت در تحقق سلامت روان منجر میگردد ضروری به نظر میرسد. نکته دیگری که پرداختن به آن در مطالعات مربوط به بهداشت و سلامت روانی حائز اهمیت است نقش والدین و خانواده است.
مطلب دیگر :
دانلود پایان نامه : ویژگی های اسباب بازی مناسب
پدر و مادر ما زمینه ساز بهداشت و سلامت روانی فرد، جامعه و نسل آینده است. افراد خانواده به ویژه پدر و مادر میتوانند عمیقترین تجربههای عشق و علاقه و صمیمیّت و آرامش را در محیط گرم خانواده بیابند و در عین حال میتوانند عمیقترین نفرتها و بیعلاقگیها و انواع ضربههای جسمانی و روانی را در خانواده متحمل شوند. دستیابی به جامعه سالم، آشکارا در گرو سلامت خانواده است و تحقق خانواده سالم، مشروط به برخورداری افراد آن از سلامت روانی و داشتن رابطههای مطلوب با یکدیگر است. از این رو، سالمسازی اعضای خانواده، پدر و مادر و رابطههایشان بیگمان آثار مثبتی را در جامعه به دنبال خواهد داشت (پورعابدی ۱۳۸۰ ،۶۷).
رابطه پدر و مادر با فرزندان یکی از قویترین رابطههای انسانی است که کیفیت آن پیامدهای گوناگونی برای فرزندان و دیگر اعضای خانواده و در نهایت جامعه دارد. هر چه تعامل میان والدین بیشتر باشد و این تعاملها توأم با محبت و صمیمیت بیشتری باشد نه تنها موجب استحکام پیوند خانواده خواهد شد، بلکه سلامت و آرامش روحی و روانی اعضای خانواده نیز تضمین میشود (احمدزاده ۱۳۸۴ ،۸۷).
بنابراین با توجه به این که یکی از عوامل مؤثر بر سلامت روانی والدین است، در این پژوهش قصد بر این است که رابطه بین ویژگیهای شخصیتی، سبکهای مقابله ای و میزان استرس والدین نوجوانان دارای اختلال سلوک با والدین نوجوانان عادی بررسی می شود.
۱-۲ بیان مساله
یکی از بارزترین خصوصیات انسان تعامل و ارتباط با یکدیگر است. اصلیترین منبع ارتباطی انسانها والدین هستند و این تعاملات نقش اساسی در شکلدهی ابعاد شخصیتی فرد دارند. بل معتقد است که مادر اوّلین پایگاه شکلگیری افکار و عقاید کودک در مورد خود و محیط ساختارهای ذهنی، سلامت روانی و شخصیتی آنان محسوب میشود.
به طور کلی زمینهای که رشد فرد در دورههای مختلف زندگی در آن اتفاق میافتد تا حدود زیادی میتواند سلامت روانی را تعیین کند. یکی از مدلهای مطرح شده در این زمینه متعلّق به برافن برنر ( جاودان ۱۳۸۵،۲۳-۲۰) است. طرز تفّکرها و شیوه زندگی در خانواده پایهریزی میشود و سپس توسط مربیان مهدکودک، آموزگاران، دبیران مدارس و دیگر افراد مهّم شکل میگیرد. در صورتی که پایه این روابط و تعاملات به نحو شایسته و مبتنی بر احترام و حقوق متقابل صورت گیرد، میتوان انتظار داشت افرادی سالم و دارای رفتارهای سنجیده پرورش یابند.
والدین و مربیان نا آگاه به مسائل روانی و تربیتی در بسیاری از موارد با طرد کردن کودکان و نوجوانان اعمال فشار و بیتوجهی باعث بروز رفتارهای نابهنجار، احساس خصومت، کینه و خشم میگردند.
شواهد نشان میدهد که رابطه مادر و کودک نقش برجستهای در سلامت روانی و یا بروز اختلال در رشد روانی و ذهنی کودک دارد زیرا، واکنشهای مادر نسبت به کودک و نحوه ارتباط مادر با فرزندان تا حدودی زیاد میتواند بر تصور کودک از خودش تأثیر بگذارد( ولمن ۱۹۸۸، ۱۹۰) عقیده دارد که بسیاری از علائم روان تنی و اختلالهای روانی – رفتاری بیانگر واکنشهای کودک به نگرش مادر است. به عنوان مثال، توجه به حقوق دیگران، حفظ شخصیت و احترام دیگران، میزان شکیبایی در برابر مصائب رفتن به وادی بزهکاری و . . . تا حدود زیادی بر تجارب خانوادگی بستگی دارد.
ارتباط مؤثر، سنگ زیربنای خانواده سالم است. به عبارت دیگر، وقتی خانوادهای از الگوهای ارتباط مؤثر استفاده میکند، انتقال و درک روشنی از محتوا و قصد هر پیامی را دارد و مسئولیت اجتماعی کردن فرزندان و دستیابی به نیازهای روانی اعضای خانواده را به خوبی انجام میدهد (ابراهیمی ۱۳۸۵،۱۲۸). بررسیهای انجام شده درباره خانواده عمدتاً بر این فرض استوار بودند که بیماری هر عضو یک خانواده علامت بیماری خانواده (پدر و مادر) است، و در مورد اختلالهای روانی شدید میتوان آنها را به بیماری روانی و اختلالات غیر قابل انکار والدین نسبت داد.
اکثر محققان که تأثیر تعارضات خانوادگی در بروز مشکلات فرزندان را مورد بررسی قرار دادهاند، بر دگرگونی نحوه ارتباط – والد فرزند توجه داشته، و در تبیین نقش تعارضات پدر و مادر در بروز مشکلات رفتاری، کنشهای متقابل اعضای خانواده را دارای اهمیت بسیار یافتهاند. یافتههای مرتبط با تأثیر خانواده بر سلامت فرزندان مبتنی بر نظریه یادگیری اجتماعی است (سعادتمند ۱۳۸۴،۴۵)
مطالعات مربوط به فرزندان با والدین دارای آسیبهای روانی و فرزندان والدین دارای آسیبهای روانی کمتر و مقایسه آنها باهم تفاوت معناداری را نشان میدهد. اگر روابط اعضای خانواده و کانون خانواده دچار عدم تعادل گردد و به عبارت دیگر خود تبدیل به یک دنیای بیمارگونه شود، میتواند زمینهساز اختلالها و نابسامانیهای روانی فراوان در فرزندان گردد (اسماعیلی ۱۳۸۳،۷۰-۶۵). علاوه بر این سیزر نشان میدهد که پذیرش بیش از حد مجاز در خانه با رفتار پرخاشگرانه و ضد اجتماعی فرزندان همبستگی دارد .
سینگر و وینر به تأثیر فضای حاکم بر خانواده و سلامت روان فرزندان معتقدند. این پژوهشگران از تحقیقات خود به این نتیجه رسیدهاند که معمولاً رابطه بین دو فرزند سالم از نظر روانی، تا اندازهای هدفدار و باثبات است. امّا والدینی که دارای اختلالات عاطفی – روانی هستند، به علّت عدم توانایی در تمرکز و داشتن افکار منقطع و تضاد عاطفی دارای ارتباط نامشخص، بیسازمان و غیر متمرکز با فرزندانشان هستند، به گونهای که این فرزندان از داشتن ارتباطی معین، روشن، هدفدار و با دوام محروم هستند (سعادتمند ۱۳۸۴،۵۶)
تمامی این تحقیقات نشان میدهد یکی از منابع مهّم و مؤثر بر سلامت روان فرزندان محیط خانواده است. اگر منابع خانواده برای سازگاری با فشارهای روانی ناکافی باشد، خانواده مجبور به تحمل بار سنگین میشود. تغییرات و فشارها در زندگی خانواده به ظرفیت واحد خانوار فشار میآورد. بنابراین، میتوان بعضی از نتایج منفی مثل بیماری را در اعضای خانواده